یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یک ماه در آمریکا

حدودا ۵ هفته است که رسیدم آمریکا. اصلا نفهیمدم این مدت چجوری گذشت. هفته های اول برام جذاب بود. بعدش وارد درس و ریسرچ شدم. البته سعی کردم آخر هفته ها خوش بگذرونم. تا حالا ۲ بار نیویورک رفتم. بار آخری کلی از جاهای دیدنی رو که قبلا از اینستاگرام دیده بودم رو با چشم خودم دیدم. تایمز اسکورو Central park و خیابون 5th نیویورک خیلی زیبا بودند. دیدن ساختمون های خفن مثل Empire state و parkهای خوشگل نیویورک تماشایی بودند. شنبه هم قراره برم اجرای مکس امینی رو تو بروکلین ببینم. 

دو هفته قبل اولین حقوق ام رو گرفتم. خیلی بهم چسبید. البته حدود ۱۳ درصد مالیات ازش کم شد. 

برای اتاقم یه تشک خریدم. بقیه وسایل رو خونه ام داره. خونه ای که من اجاره کردم ۲ خواب داره که یک خواب اش برای منه و یک خواب دیگه رو با یکی از بچه هایی که دو ساله اینجاس هم خونه شدم. در واقع من به جای یه نفر دیگه اومدم. به خاطر همین تقریبا خونه کامله. یعنی مبل و صندلی و اینا داره. 

اولین کردیت کارت ام رو هم توی این مدت گرفتم. بهم ۲۰۰۰ دلار لاین دادند که میتونم خرج کنم و آخر ماه باید برگردونم. 

این ترم دو تا درس برداشتم. هفته بعد میانترم دارم. ریسرچ هم داره پیش میره. یه میز و صندلی و کامپیوتر بهم داد. سالن هم پارتیشن بندی داره و درب آزمایشگاه با گوشی باز میشه. از این جهت امنیت خاطر دارم که غریبه نمیتونه وارد شه.

با ایرانی های اینجا آشنا شدم. بچه های خوبی هستن ولی خب دیگه سرشون تو درس و مشق خودشونه. دیگه از دانشجوی دکترا توقع یه روحیه خوب ندارم. سر و کله زدن با ریسرچ و مقاله روحیه ای واسه ادم نمیذاره.

خدا رو شکر حقوقی که بهمون میدن کفایت میکنه. و میشه خوب زندگی کرد. اگرچه من ادمی هستم که افراط و تفریط نمیکنم. توی این مدت از خورد و خوراکم کم نذاشتم. هر چی خواستم خریدم. من با دو تا از بچه ها اشتراک سالیانه والمارت رو گرفتیم و اگه سفارش بالای ۳۵ دلار داشته باشیم، حمل اش رایگان میشه و اینطوری دیگه لازم نیست خریدهامون رو کول کنیم

نیوجرسی و نیویورک آب و هوای عجیبی داره. یه دفعه بارون میگیره. این هفته ۴ روز پشت سر هم بارون اومد. بارون هاش هم با تهران فرق میکنه. احساس میکنم با شدت بیشتری میباره.

خیلی دوست دارم اینجا رو سریع سریع آپدیت کنم. ولی اینقدر کارهام فشرده شده که مجال نفس کشیدن نمیمونه. ایران که بودم غذا رو مامانم درست میکرد و خرید رو بابام انجام میداد. 

اینجا هم باید خودم خرید کنم و هم آشپزی. اخر هفته ها سعی میکنم که غذای کل هفته ام رو بپزم. معمولا دو نوع غذا درست میکنم‌. شب ها معمولا نونی میخورم. 

نمیدونم چرا همش استرس یه چیزی رو دارم.‌ اون چیز هم پیدا کردن یه نفر واسه ادامه زندگیه. اینجا دختراشون خوبن. ولی نمیدونم چرا احساس میکنم که خودشون رو میگیرن. به هر روی، زیاد نمیخوام خودم رو درگیر این مسئله بکنم دیگه. من از قبل هم تصمیم گرفته بودم که تا گرین کارت ام رو نگیرم و کار پیدا نکنم سراغ ازدواج نرم. ولی توی این مدت نمیخوام منفعل هم باشم. دوست دارم با بقیه معاشرت کنم. شاید اگه از یکی خوشم اومد باهاش دیت برم. فعلا که کسی نبوده. 

راستی امروز یه اتفاق خوب افتاد‌. دو تا از مقاله هام سایت خورد و یکی از مقالات کنفرانسی ام هم ایندکس شد. خیلی خوشحال شدم که برای اولین بار سایت خوردم. خیلی انگیزه گرفتم که با قدرت مقاله دادن و ریسرچ رو ادامه بدم.

خدایا شکرت

نظرات 3 + ارسال نظر
Hdn جمعه 7 مهر 1402 ساعت 19:55 http://Hdn94.blogsky.com

استرستون کاملاً طبیعیه .. کم کم کارا دستتون میاد و میتونید کارای دانشگاه و کارای خونه رو ( خرید، پخت و پز و ...) مدیریت کنید.

به نظرم یکی از خوبی های مهاجرت تحصیلی هم همینه که بتونی تعادل بین زندگی و کار و تحصیل ات رو برقرار کنی.
بعضی ها هستند که روی یک چیز تمرکز میکنن و فکر میکنن کار خوبی میکنن. در حالیکه کسی موفقه که بتونه همه اینا رو با هم جلو ببره. مثلا دوستام هستن که بیشتر از بیرون غذا میخورن. ولی من ترجیح میدم که سعی کنم خودم رو یه جوری مدیریت کنم که همه اینا رو با هم مدیریت کنم.

الی(یه دانشجو) جمعه 7 مهر 1402 ساعت 19:16

سلام
منم مدتها بود وبلاگتونو می دیدم . ایلتسمو گرفتم و هی میام توی وبلاگت ببینم چه توصیه ای کردی.
اگه تونستی زود به زود اپ کن

سلام
مبارک باشه.
حتما سعی میکنم در مورد اتفاقات مهم روزمره بنویسم

Hdn جمعه 7 مهر 1402 ساعت 09:49 http://Hdn94.blogsky.com

سلام
وقت بخیر

++ اوایلِ مهاجرت، خودت رو تو رابطه ننداز ... بزار کمی زمان بگذره .

++ حقوق دانشجوی دکترا رو اونجا چطوری میدن ؟ ( ماهیانه میدن؟)

++ هر روز به وبلاگت سر میزدم . و وفتی آپدیت رو دیدم خوشحال شدم .

++ خیلی لذت بخشه آدم با تلاش های خودش، رویاهاشو به واقعیت تبدیل کنه .‌


براتون از صمیم قلبم آرزوی موفقیت و حال خوبِ دل میکنم.

سلام
خیلی ممنونم که اینجا رو چک میکنین. سعی میکنم از اتفاقات روزمره بنویسم.
اره نمیخوام به خاطر تنهایی به سمت رابطه روی بیارم. عجله ای هم ندارم ولی خب یه کم استرس دارم.
حقوق ها رو دو هفته یکبار میدن.
واقعا خیلی لذت بخشه.
خیلی ممنونم. امیدوارم شما هم رویاهاتون رو زندگی کنید. موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد