یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

روز شکرگزاری

امروز به همراه سه تا از دوستان ایرانی برای مراسم روز شکرگزاری یا همون Thanksgiving به خانه یکی از آمریکایی ها رفتیم. یه زن و شوهر آمریکایی که تقریبا 40 سال شون بود و 4 تا بچه داشتند. بچه بزرگ شون آخرای دبیرستان بود. این اولین تجربه من از این روز بود و اصلا هیچ ایده ای از اینکه که قراره چه اتفاقی بیفته نداشتم. 
سلام کردیم و وارد خونه شدیم. یه خونه نقلی جم و جور داشتند. بسیار مهربون بودند. اولش کمی صحبت کردیم. یکی از دوستان که تقریبا 5 ساله اینجاست و زبان ش قوی تر از ما بود، بیشتر صحبت میکرد. منم سعی میکردم کم و بیش صحبت کنم. قبل از ناهار پدر خانواده یک متنی از انجیل فکر کنم خوند که مضمون اش این بود که بابت یه سری چیزا از خدا تشکر میکرد. 

حدود ساعت 3 برای ناهار تعارف کردند. گفتن که بشقاب بردارین و برین به صورت سلف سرویس خودتون غذا بردارین. رسم هست که برای این روز بوقلمون درست میکنند. اولش پدر خانواده اومد کل بوقلمون رو نشون داد و گفت که دارم نشونش میدم چون بعدش میخوام تیکه تیکه اش کنم. بوقلمون رو خیلی خوب درست کرده بودن. همسرش هم در کنارش کلی چیزهای مختلف مثل پوره سیب زمینی و سالاد درست کرده بود. اونا هم خوشمزه بودند و به ذائقه ما بسیار نزدیک. 

بعد از ناهار دو سه تا از دوستان این خانواده به جمع مون اضافه شدند. کمی صحبت کردیم و بعدش دسر اوردند و خوردیم. 

بین دسر خوردن پدر خانواده اولش یه دعا کرد و بعد گفت که هر کس بابت چیزهایی که خدا بهش داده تشکر کنه. هر کس بین 1 تا 5 چیز از خدا تشکر کرد. البته گفت که ممکنه کسی الزاما به خدا اعتقادی نداشته باشه ولی بلاخره به چیزی اعتقاد داره و باید بابت نعمت هایی که داره سپاسگزار باشه. یکی از قشنگ ترین چیزهایی که گفت این بود که خدایا ازت تشکر میکنم چون که سزاوار تشکر و شکر هستی. 

بسیار لذت بردم از این فرهنگ زیبا. داشتم فکر میکردم که عجب رسم قشنگیه و چقدر مشابه این حرف ها رو در قرآن خودمون داریم. قرآنی که ما مسلمون ها فکر میکنیم که مال خودمون هست و داریم بهش عمل میکنیم. ولی الان میبینم که همون مضمون رو خیلی از آمریکایی ها دارن اجرا میکنن اگرچه به اسم مسلمون نیستند. کلا این فرهنگ تشکر رو همه جا دارند. مثلا توی روزهای عادی هم موقع صرف غذا قبلش دعا میخونن و از خدا تشکر میکنن بابت غذاهایی که خدا بهشون داده. 
در کل تجربه قشنگی بود. بسیار مهمان نواز بودند. داشتم فکر میکردم که آیا یه خانواده ایرانی حاضر میشه که برای مهم ترین روز فرهنگ شون  مثلا شب یلدا یک نفر خارجی رو توی جمع شون راه بده و مهمون کنه؟ ولی این آدما که تقریبا یک آمریکایی اصل محسوب میشن حاضر میشن 4 نفر دانشجوی ایرانی رو که کلی خبر بد از رسانه ها راجع به ایران داره پخش میشه رو مهمون کنن و ما رو وارد جمع خانواده و زن و بچه شون قبول کنن. 

من احساس میکنم ما ایرانی ها یه جای مسیر رو اشتباه رفتیم. اینکه فکر میکنیم چون اسم مسلمونی رو یدک میکشیم همه چیزمون درست و تکه. درحالیکه هر روز دارم اینجا چیزهایی رو در میبینم که ما فقط راجع بهشون خوندیم ولی اینجا دارم میبینم که دارن عمل میکنن. 
مثلا یه مورد دیگه این بود که چون اکثر خانواده ها توی این روز بوقلمون میخورن، دولت توی این هفته میاد و بوقلمون رو که در حالت عادی 25 دلاره بسیار ارزون میکنه و حدود 2 دلار میشه. این کار باعث میشه هر خانواده ای با هر سطح مالی که هست بتونه این رو بخره. حالا من مقایسه میکنم با ایران که چقدر قیمت یه ماهی موقع عید نوروز زیاد میشه. یا مثلا همین بلک فرایدی که فردا هست هم فلسفه اش اینه که قیمت اکثر اجناس ارزون بشه تا هر کس با هر سطح مالی بتونه قبل از کریسمس نیازها و اجناس خودش رو تهیه کنه. حالا باز هم مقایسه میکنم با ایران خودمون که چقدر قبل از عید نوروز خانواده ها بابت خریدن وسایل ضروری شون به مشکل برمیخورن.