یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

گوشه رینگ


تصویری که مشاهده میکنین یک نمای کلی از زندگی منه. هر کسی یا چیزی منو وسط یا گوشه رینگ گیر اورده و داره کتک میزنه. زندگیه دیگه. گاهی باید بری و گوشه رینگ مشت بخوری و گاهی هم از بیرون از رینگ بهش نگاه میکنی و ازش لذت میبری. 
دفاع پایان نامه، نوشتن مقاله جدید، اصلاح متن پایان نامه، تافل و جیاری و SOP و ایمیل به اساتید و غول مرحله آخر سفارت....
تکلیف همه اینا توی چند ماه بعد معین میشه.
فکر و خیال این ها باعث شده که گاها تا صبح بیدار بمونم. یه دفعه به خودم میام و صدای گنجشک ها رو میشنونم که جیک جیک میکنن.  با صدای اونها متوجه میشم که صبح شده و من همچنان بیدار. 
گاهی وقت ها دلم به حال خودم میسوزه و ساعت 6-7 میخوابم و 9 بیدار میشم. 
از فردا میخوام موقتا بر خلاف میل باطنی ام روی مقاله جدید کار کنم. یه چند روز روش کار کنم و به جاهای خوبی برسونمش. بعدش میخوام یه چیزهای دیگه به پایان نامه ام اضافه کنم و بعد بدم به استادم که بخونه. به استادم هم میخوام بگم که اول شهریور میخوام دفاع کنم. نه زودتر نه دیرتر. زودتر چون نمیخوام تو مرداد بیفته. چون اگه برگه سبز رو بخوام بگیرم چه آخر شهریور دفاع کنم چه اول شهریور فرقی نداره و اونا برام اول شهریور تاریخ اعزام میزنن. و من میخوام در واقع حداکثر مهلت یکساله رو استفاده کنم. و دیرتر هم به این دلیل که میخوام یک ماه آخر تمرکز ام روی تافل باشه.
خدایا خودت کمکم کن که بتونم از سر همه این موانع بپرم و به خوبی و خوشی همه چی تموم بشه 

همش استرس


اینقدر استرس چیزهای مختلف رو دارم که نپرس. شاید بگی که همه استرس دارند. همه مشکلات خاص خودشون رو دارند. ولی استرس سال اپلای یه چیز دیگس. تا کسی تجربه اش نکنه نمیفهمه که اون فرد چی میکشه. کلا فرض کن کسی که میخواد مهاجرت کنه داره کلی هزینه و زمان صرف میکنه. اگر خدایی نکرده کوچیک ترین اتفاقی تو زندگیش بیفته ممکنه کلا اون موقعیت رو از دست بده. 

این روزا استرس چیزهای مختلف رو دارم. تو ذهنم مرور میکنم که چه کاری رو چه زمانی باید انجام بدم. کلی کار نکرده و دقیقه نودی. حالا من خوبم . سعی کردم که از چیزهای مختلف اطلاع داشته باشم. مثلا یکی از برنامه ریزی های خوبی که کردم این بود که پارسال ووچر تافل و جیاری رو خریدم با قیمت کمتر. اگر الان میخواستم بخرم باید 2 میلیون بیشتر میدادم برای هر کدوم.
آخ آخ از تافل گفتم. امروز اگر کسی خونه نبود میخواستم بزنم زیر گریه . اینقدر که استرس این تافل رو دارم استرس دفاع پایان نامه ام رو ندارم. همش با خودم میگم نکنه نمره ام کم بشه. نکنه نتونم تا شهریور خودم رو برسونم و اما و اگر های دیگه...

مقاله جدید هم که قوز بالای قوز شده و این استاد راهنمای بیشعور هم شرایط منو درک نمیکنه. فقط به فکر خودشه. فقط به فکر اینه که من براش مقاله بدم. منو یه ماشین تولید مقاله فرض کرده. بهرحال این بهایی هست که باید بدم. مقصر خودم بودم که اجازه دادم درسم تا اینجا طول بکشه. اگر پارسال دفاع کرده بودم دیگه کاری به کارم نداشت. 

به عقب که فکر میکنم میبینم که چه گذشته سختی داشتم. هر کسی سختی رو یه جور معنا میکنه. سختی برای من سر و کله زدن با استادای زبون نفهمی بود که چیزی از اخلاق به ارث نبرده بودند. قبلا درمورشون توی این وبلاگ نوشتم.

دیشب پسر عمه ام میگفت که فکر نکن کشورهای دیگه برات افت دارند. هر جایی شد اپلای کن. کشور های اروپایی و حتی آسیایی. با خودم فکر کردم که بد حرفی نمیزنه. اومدیم و اصلا امسال پذیرش نگرفتم. اومدیم و اصلا نمره زبانم خوب نشد. اون موقع مجبورم برم سربازی. ولی اگر یه پذیرش از یه دانشگاه اروپایی داشته باشم لااقل میتونم یه معافیت تحصیلی بگیرم و بعدش خدا بزرگه. حقیقتش فعلا تا گرفتن نمره زبان به چیزی جز سرزمین فرصت ها فکر نمیکنم. ولی اگر بنا باشه که اپلای کنم حتما اگر موقعیت تو اروپا باشم هم اپلای میکنم. اگر چه نوشتن یه پروپوزال خیلی زورم میبره. 

باری به هر جهت. اینم از دل نوشته امشبم بود.

یک بغل حرف


حرفم نمیاد!
فقط میتونم اینو بگم که میترسم از آینده.
آینده مبهمی که پیش روی قرار داده. نمیدونم چی پیش میاد. نمیدونم چی میشه. اصلا دوست ندارم که به عدم موفقیت فکر کنم. با خودم با اطمینان میگم که میشه به امید خدا.
امروز استادم بهم پیامک داد که آقای فلانی چه خبر؟ هیچ وقت بهم اس ام اس نمیده. فکر کنم تو تلگرام بهم پیام داده و منم یه چند روزی میشه که تلگرام رو چک نکردم. منظورش از چه خبر این بود که مقاله جدید چی شد؟ بهش گفتم که دارم روش کار میکنم. هر موقع تکمیل شد بهتون اطلاع میدم. جواب داد: اوکی، مشکلی داشتی بیا جلسه بذاریم. 
از شما چه پنهان که چند روزی میشه روی مقاله کار نکردم. همش داشتم تافل میخوندم. 
و امان از تافل. خدا نصیب گرگ بیابون نکنه. با خودم میگم یعنی میشه که با یک بار امتحان دادن بتونم نمره دلخواهم رو بیارم. عین آدمیزاد هم که تست نمیزنم. امروز 9 تا پسیج خوندم و این ساعت های آخر دیگه انگار داشتم چینی میخوندم. 
آدم قیمت دلار رو میبینه افسرده میشه. چی بگم ...من هیچ...من نگاه...
این پست چیز خاصی نداشت. صرفا یه درد دل کوچیک بود. یه بغل حرف...

گرفتن وقت سفارت خوبه یا نه

این روزها که داره میگذره اینقدر فکرم مشغوله که گاهی اوقات دیگه نمیدونم باید چیکار کنم
دارم تصمیم میگیرم که وقت سفارت آمریکا رو بگیرم. در حال حاضر امارات و ارمنستان بدون داشتن I20 به دانشجو ها وقت میدن. آخرین وقت ایروان برای مارچ 2024 و دبی برای دسامبر 2023 هست. همش با خودم میگم که کاش زودتر وقت گرفته بودم ولی از یه طرف دیگه با خودم میگم که شاید اصلا پذیرش نگرفتی. اینطوری پول ات میپره.نمیدونم والا. بین دو راهی گیر کردم. ولی تصمیم ام بیشتر اینه که وقت بگیرم. شاید برای دبی

اگه چهار ماه پیش وقت گرفته بودم لااقل میتونستم برای می یا اپریل 2023 وقت بگیرم. ولی همش تعلل کردم. مشکلی که وجود داشت این بود که من فکر میکردم هزینه mrv که یکسال اعتبار داره به وقت سفارت مرتبط هست. در حالیکه الان تحقیق کردم درست اش اینه که شما هزینه mrv رو که میدی یکسال وقت داری که وقت سفارت رو مشخص کنی. و زمانی که وقت گرفتی دیگه اون تاریخ بی معنا میشه و من این نکته رو نمی دونستم.
ولی الان هم دیر نیست. ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است. میتونم وقت بگیرم و بعد اکسپدایت کنم. نکته اینه که ارمنستان فقط یکبار اجازه اکسپدایت میده و اگه درخواستت رد بشه دیگه باید فاتحه خودت رو بخونی. ولی دبی اینطوری نیست.
شاید توی این هفته برم چند صفحه ds رو پر کنم و بعد برای دبی وقت بگیرم. نمیدونم شاید ایروان. شایدم هر دو. نمیدونم 

این روزا دارم تست های ژنتی رو میزنم. بعضی اوقات خوب و تو تایم میزنم و بعضی وقتا بعضی جاهای لیسنینگ رو نمیفهمم چی میگه. تصمیم گرفتم دیگه اسپیک رو شروع کنم و هر روز لااقل یه ست اسپیک TPO و 10 تا سوال اعلایی رو کار کنم.
نکته ای که وجود داره اینه که فهمیدم پیشرفت یه شبه نیست. یعنی مثلا من تا همین هفته پیش نمراتم خیلی کم بود. ولی الان 2 نمره پیشرفت داشتم. سعی کردم که در روز لااقل 6 پسیج ژنتی و دو ست لیسنینگ بزنم. ولی تک توک نمرات کمی مثل 20 هم میگیرم. ولی باعث نمیشه امیدم رو از دست بدم.
خلاصه اینقدر استرس و فکر و خیال دارم که تنها تکیه گاه ام خداست. من که بنده خوبی براش نبودم ولی میدونم که هوامو داره و خودش برام برنامه ریزی میکنه.

فارغ از همهمه دنیایی


قبلا گفته بودم که از اینستا فاصله گرفتم. الان حدود 4 ماهی میشه که دیگه بهش سر نزدم. و از این بابت خیلی به خودم میبالم. بعضی هستند که میگن کلا برای اینکه وسوسه نشن که یه وقت چکش نکنن، میان و کلا از روی گوشی حذفش میکنن. ولی من اینکار رو نکردم و صرفا یه سری از برنامه ها از جمله اینستاگرام رو در حالت فوکس گذاشتم و مثل اینکه استراتژی ام جواب داده.
حالا در راستای یکی دیگه از تحول های فردی، حدود چند روزی میشه که دیگه اخبار رو چک نمیکنم. کلا کانال های اخبار تو تلگرام رو بستم و لفت دادم.
اینکار واقعا بهم آرامش داده و باعث شده که به چیزهای بهتری فکر کنم. قبلا فکر میکردم که اگر یه روز اخبار رو چک نکنم، اتفاق خاصی تو زندگیم میفته و باعث میشه یه چیزی رو از دست بدم. در حالیکه این چند روزه نه تنها چیزی رو از دست ندادم، بلکه چیزهای بهتری مثل آرامش را بدست آوردم.
البته دوری از اخبار برای همه خوب نیست و جواب نمیده. بعضی ها که کارشون بیزنس هست مجبورن که دائما اخبار رو دنبال کنند و این مخصوص ایران نیست. کسانی که تو استاک کار میکنن، سرمایه گذاری میکنن و خیلی از شغل های دیگه وابسته به اخبار 30آ30 هست. 

خلاصه خیلی خوشحالم که این دو تا قدم رو تو زندگیم برداشتم در جهت به آرامش رسیدن روح و افکارم.