یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

هزینه‌های اپلای 0 تا 100


قبلا خودم که میخواستم اپلای کنم دید دقیقی نسبت به هزینه هایی که باید برای اپلای میکردم نداشتم. به خاطر همین تصمیم گرفتم که این پست رو بذارم تا اگر کسی ابتدای راه اپلای و مهاجرت هست بتونه دید دقیقی نسبت به هزینه ها داشته باشه. این نکته رو بگم که برخی از هزینه هایی که اینجا مینویسم ممکنه برای شخصی وجود نداشته باشه یا برعکس، ممکنه هزینه هاش بیشتر باشه. این هزینه هایی که اینجا نوشتم صرفا چیزهایی بوده که خودم پرداخت کردم. من برای حدود 10 دانشگاه آمریکا و 2 دانشگاه کانادا اپلای کردم. ممکنه یه نفر از قبل استاد داشته باشه و صرفا برای یک دانشگاه اپلای کنه. بنابراین دوباره تاکید میکنم که این هزینه ها ممکنه برای هر کس متفاوت باشه.

برخی از این هزینه ها رو به صورت دلاری پرداخت کردم و برخی رو ریالی. بنابراین باعث میشه که اگر کسی چند سال دیگه هم به این پست مراجعه کنه براش مفید باشه. 


هزینه آزمون زبان و اپلای:

ثبت نام آزمون تافل: 5 میلیون و 800 تومن

ریسکجول تافل: 60 دلار

ثبت نام آزمون جیاری: 4 میلیون و 750 تومن

ریسکجول جیاری: 50 دلار

کلاس برای جیاری: 1 میلیون و 200 تومن

گرفتن نرم افزار آمادگی برای آزمون تافل و جیاری: 750 تومن

ریپورت رسمی نمرات تافل و جیاری: 150 دلار

پرداخت اپلیکیشن فی دانشگاه ها: 515 دلار


هزینه سفارت و سفر به یک کشور خارجی برای مصاحبه یا انگشت نگاری:

گرفتن وقت سفارت: 160 دلار

هزینه سویس فی: 350 دلار

نکته: من برای مصاحبه سفارت با خانواده سفر کردم. بنابراین هزینه هایی که برای سفر به ارمنستان نوشتم، هزینه برای 4 نفر هست.

هزینه اتوبوس برای 4 نفر: 10 میلیون و 600 تومن

عوارض خروج از کشور برای 4 نفر: 1 میلیون و 600 تومن

هزینه هتل ارمنستان برای 4 نفر و 3 شب و 4 روز: 195 دلار

هزینه های جانبی سفر ارمنستان: 30 دلار


ترجمه ها:

توی مسیر مهاجرت قطعا نیاز میشه که یه سری چیزها رو ترجمه کنید. اینها هزینه هایی هستند که من پرداخت کردم:

ترجمه ریزنمرات لیسانس: 600 تومن

ترجمه ریزنمرات ارشد و گواهینامه: 1 میلیون و 200 تومن

ترجمه شناسنامه و کارت ملی: 265 تومن

ترجمه وثیقه و سربازی: 400 تومن


هزینه های دانشگاه های ایران:

توجه: هزینه گرفتن دانشنامه ها شاید جزو هزینه های اپلای نباشه، ولی بهرحال باید پرداخت باشه. من لیسانس ام رو دانشگاه آزاد بودم و ارشدم رو شبانه بودم. من سعی کردم که هزینه های شهریه هام رو اینجا بیارم، که در نهایت دید دقیق تری به کسی که تازه داره کنکور میده بدم. البته که این هزینه هر سال تغییر میکنه. هم چنین برای کسی که روزانه بوده باشه ممکنه هزینه های آزاد سازی مدارک هر سال تغییر بکنه.

هزینه شهریه دانشگاه برای گرفتن لیسانس: 12 میلیون

هزینه شهریه دانشگاه برای گرفتن فوق لیسانس: 16 میلیون و 500 تومن

ارسال مدارک دانشگاه آزاد به دانشگاه مقصد: 250 تومن


هزینه های آماده شدن برای رفتن:

هزینه وثیقه سربازی برای گرفتن معافیت تحصیلی خارج از کشور: 46 میلیون 

بلیت هواپیما: 40 میلیون (توجه: این هزینه بلیت خیلی بستگی به زمان اش داره. اگر قبل از عید بگیرید ارزون تره و اگر توی تابستون بگیرید گرون تره میشه)

پیکاپ ویزا: 1 میلیون و 400 تومن

گرفتن کارت واکسن بین المللی: 300 تومن

چکاپ بدن و آزمایش خون: 620 تومن

گرفتن دلار برای هزینه های اولیه ماه های اول: 260 میلیون (معادل 6000 دلار)
(توجه: این هزینه گرفتن دلار هم باز به خود شخص بستگی داره. یه نفر ممکنه به ایالت ارزون تری بره و دلار کمتری برای ماه اول نیاز داشته باشه تا بعدا بتونه فاندش رو دریافت کنه. یک نفر هم ممکنه سلف فاند باشه و بخواد بالای 10 هزار دلار با خودش ببره.)


هزینه های جانبی:

توجه: این هزینه ها دیگه واقعا بستگی به خود فرد داره. من هزینه های بزرگ اش رو مینویسم و بقیه هزینه هایی که برای خودم خرج شد رو جمع میکنم و به صورت یکجا مینویسم. البته اینها حدودی هست و دقیق نیست:

خرید چمدان: 5 میلیون و 300 تومن

شلوار: 1 میلیون و 100 تومن
یک سری خرید وسایل پلاستیکی: 2 میلیون و 400 تومن

قابلمه: 2 میلیون

هزینه های مربوط به تعمیرات لپ تاپ: 1 میلیون

بقیه خرید های آماده شدن برای رفتن: 5 میلیون


جمع کل هزینه های ریالی: حدود 420 میلیون تومان

جمع کل هزینه های دلاری: حدود 1500 دلار


امیدوارم این پست برای کسی که میخواد اپلای کنه و کلا مهاجرت کنه مفید بوده باشه. 

حقیقتا سعی کردم تا جاییکه حافظه ام یاری میکنه، هزینه ها رو به صورت ریز بنویسم. اما امکان داره که بعضی هزینه ها رو فراموش کرده باشم که بنویسم. بنابراین اگر هزینه ای رو احساس میکنید که یادم رفته بنویسم کامنت بذارین تا اضافه کنم.

تغییر استاد راهنمام

چند شب پیش بود که داشتم ویدئوهای جواد جوادی رو میدیدم که رفتم اونجا بلد باشم یه چیزی درست کنم و گشنه نمونم، یه دفعه دیدم برام ایمیل اومده‌. استادم بود. بازش کردم و دیدم نوشته که من دارم میرم دانشگاه ایالتی داکوتای جنوبی. و از من خواسته بود که اگه دوست دارم اونجا اپلای کنم یا اینکه یه استاد دیگه انتخاب کنم. . منو میگی انگار یه سطل آب سرد روم خالی کرده باشن‌. واقعا اون لحظه نمیدونستم چی بگم. شام از گلوم پایین نمیرفت. هزار جور فکر و خیال با خودم کردم که نکنه فاندم بپره و نکنه اصلا نتونم استاد پیدا کنم. حتی به این فکر کردم که نکنه اصلا نتونم آمریکا برم. 

فکرام رو جم و جور کردم و به استاده ایمیل زدم و همه سوالات بالا رو ازش پرسیدم‌ و در آخر ایمیل گفتم که من واقعا از پیام شما استرس گرفتم‌. چند ساعت بعد جواب داد که من واقعا متاسفم که استرس گرفتی و اینا. بعد گفت که من رئیس دپارتمان صحبت میکنم که ببینم استاده قبول میکنه که سوپروایزرت بشه یا نه‌. و گفت که میدونم که یه استاد جدید داره وارد دپارتمان میشه، شاید اون دانشجو بخواد. همش از if استفاده کرده بود و واقعا من بهش اعتماد و امید نداشتم. اون شب رو من با بدترین استرس ها خوابیدم‌. حالم خیلی بد بود. ظهر روز بعد دیدم که رئیس دپارتمان ایمیل زده که ما یه استاد دیگه رو به عنوان سوپروایزر برات انتخاب کردیم و نگران فاند ات نباش و من تضمین میکنم که برای ۴-۵ سال فاند داری. و ایمیل استادجدید رو بهم داد که باهاش در ارتباط باشم. 

واقعا ته دلم روشن شد با این ایمیل. سریع ایمیل زدم و تشکر کردم و یه ایمیل معرفی هم به استاد جدیده دادم.

بعد از رد و بدل شدن چند ایمیل تصمیم گرفتیم که یه میتینگ امروز داشته باشیم و قرار شد که یه من یه پرزنتیشن داشته باشم.

خیلی جلسه خوبی داشتیم و دو ساعت داشتیم حرف میزدیم راجع به موضوعات مختلف‌ مثل انتخاب واحد و انتخاب موضوع ریسرچ. 

استاد جدیدم خیلی جوونه و تازه داره میاد دانشگاه مون و من به عنوان اولین دانشجوی دکتراش حساب میشم. نمیدونم این نکته مثبتیه یا منفی‌. ولی هر چی هست اینه که قسمت بود که من با این استاد بیفتم و زیر نظرش دکترام رو کار کنم. 


ویزام اومد!

بلاخره چشم مون به جمال ویزای آمریکا روشن شد.

بعد از اینکه کیس نامبرام اومد رو سایت، هفته بعدش پاسپورتم رو دادم برای پیکاپ. شرکتی که من انتخاب کردم رویین گشت بود که آدرس شون توی سهروردیه شمالیه. من از کارشون راضی بودم. هزینه پیکاپ هم ۱ میلیون و ۴۰۰ شد. 

مراحل استاتوس هم به این شکل تغییر میکنه. اول از refused میشه AP و روز بعدش approved شد و روز بعدش issued.

پنجشنبه هفته پیش بود که سفارت ایمیل زد که پاستورتم رو دادن پست. و در نهایت یک شنبه اومد ایران و دوشنبه رفتم پاس ام رو تحویل گرفتم. 

ویزا من سینگله و نمیتونم از آمریکا خارج شم و بعد دوباره وارد شم. نه اینکه نشه، باید دوباره مسیر سفارت و مصاحبه رو طی کنم. 

خدا رو شکر میکنم‌ واقعا. از حق نگذریم گرفتن ویزای آمریکا سخته و کلی توی این مسیر استرس کشیدم. 

خدایا شکرت 

یه اتفاق بد

می نویسم تا به یادگار بمونه.

همیشه که قرار نیست زندگی پر از اتفاقات خوب باشه. گاهی اوقات نیازه که یه اتفاق بد بیفته تا بفهمی زندگی سر بالایی و سراشیبی داره. اینجاست که زندگی معنا پیدا میکنه.

قضیه از این قراره که چند روزی رفته بودم شهرستان برای سفر. روز آخر و لحظه آخر که میخواستیم راه بیفتیم تهران یه اتفاق بد واسم افتاد‌. ترک موتور بودم  و موتور ایستاده بود. دو تا از دستام پر بودند. میخواستم از موتور پیاده شم، پای راست گیر کرد به لبه موتور. درحالیکه پای راستم رو هوا بود و دو تا از دستام پر بودند، با زانوی سمت چپم روی زمین فرود اومدم‌‌. اون لحظه زمین خوردن خیلی لحظه بدی بود و همیشه تو خاطرم حک شده. پای چپم اون لحظه قفل شده بود. بعد چند لحظه از جام بلند شدم‌ ‌و لنگان لنگان راه رفتم و اصلا نمیتونستم پام رو خم کنم‌. بعد دو ساعت زانوم شروع به ورم کردن کرد و اینجا درد شدیدی پیدا کردم. توی جاده به سمت تهران چند بار از شدت درد گریم گرفت. توی راه هم پنچر کردیم و قوز بالا قوز شد. خلاصه رسیدیم تهران و فرداش با بابام رفتم بیمارستان معیری. اول دکتر گفت که برو عکس بگیر. عکس گرفتم و پیش دکتر متخصص ارتوپدی رفتم. گفت که بعضی ها آبش رو میکشن اما ما نمیکشیم. گفتم نشکسته؟ گفت نه! بعد گفت که کمپرس سرد بذار و زانو بند ببند و با عصا راه برو. همین. گفتم من یک ماه و نیم دیگه پرواز دارم. گفت تا اون موقع خوب میشه. 

خلاصه اینطوری شد. حالا هم دردم نسبتا کمتر شده‌‌. یه قرص آلفن میخورم که خوبه‌. اوایل زانو ام درد میکرد، اما الان کمی بالای زانو و  عضلات پشت ساق پام درد میکنه. ورم زانوم هم هنوز نخوابیده‌. سعی میکنم توی خونه بیشتر پام رو دراز کنم و کمتر به زانو فشار بیارم. خلاصه توی این ماه اخر که کلی کار باید انجام بدم این اتفاق افتاد. 

بعضی ها میگن که برو MRI بده شاید تاندون یا رباط ات پاره شده. چون اگه پاره شده باشه موقع وزرش ممکنه بیشتر بشه و مجبور بشی تو امریکا جراحی کنی. از یه طرف دیگم میگم که حتی اگه جراحی هم نیاز داشته باشه من وقتشو ندارم. چون به مرور زمان خوب میشه حالا وزرش سنگین نمیکنم. نمیدونم دیگه. باید زمان بگذره ببینم چقدر خوب میشم. 

قرار بود این هفته بریم مشهد ولی دیگه قسمت نشد. نمیدونم چرا این اتفاق برام افتاد‌. من ادم سر به هوایی نیستم‌ و حواسم جمعه. ولی گاهی اوقات مثله اینکه یه کاری باید بشه‌. از طرف دیگه با خودم میگم شاید چشمم زدن. چون به دو تا از دوستام قضیه آمریکا رفتنم رو گفتم و به صورت ضمنی بعضی از فامیل فهمیدن. نمیدونم والا چی بگم. شاید قضا و قدر الهی بوده‌. ترجیح میدم که زیاد به دلیل این اتفاق فکر نکنم‌‌. به شخصه هر اتفاقی رو یه حکمت میدونم که می بایست اتفاق بیفته. و خدا شاهده هیچ وقت شکایت نکردم که چرا این اتفاق همین موقع باید برام میفتاد. همیشه شکر گذار خدا بودم و هستم‌.

فعلا که تو خونه خوابیدم. بعد از اینکه پام نسبتا خوب بشه باید سریع بیفتم دنبال کارهای عقب افتاده. 

کلیر شدم!


یعنی بعضی موقع ها من نمیدونم چرا گیج میزنم. دو روز پیش توی سایت آپدیت خوردم. بعد من فکر کردم که دو سه روز طول میکشه که کلیر بشم و کیس نامبرام رو سایت بیاد. بعد امروز اتفاقی دوباره چک کردم و دیدم که بله دیروز صبح کلیر شدم. . بدترین سوتی ام توی این مدت بود. چون اگه میدونستم دیروز پاسم رو میفرستادم تا ویزا بخوره ولی الان دیگه باید تا هفته بعد صبر کنم. ولی خب عیبی نداره. یک هفته چیزی نیست. 
بلاخره بعد 78 روز کلیر شدم و واقعا سفارت سنگ تموم گذاشت. توی 2 ماه و نیم من و خیلیا از دوستان رو کلیر کرد. واقعا خوشحالم بابت این موضوع و خدا رو شکر میکنم. دوره کلیرنس خیلی دوران سختیه و هر کس این دوران رو گذرونده میفهمه من چی میگم. مخصوصا روزهای آخر که من خیلی استرس داشتم و نزدیک بود کارم به درمانگاه بکشه از شدت استرس. 
ایشالله هفته بعد میرم پاسپورت رو تحویل میدم به این شرکت ها تا برام بفرستند سفارت تا برچسب ویزا توش چسبونده بشه. 
خدایا شکرت