توی چند سلسله پست میخوام یه سری اطلاعات راجع به پروسه اپلای برای گرین کارت آمریکا از طریق روش NIW بدم.
از همین اول بگم که من وکیل مهاجرتی نیستم و ممکنه همین اطلاعاتی که اینجا بدم ناقص باشه و حتی غلط باشه. بنابراین اینجا مرجع قانونی برای کسی نیست و از همگی میخوام که خودشون هم تحقیق کنند. قوانین و شرایط در مرور زمان تغییر میکنند. من فقط اینجا میخوام در مورد تجربیات خودم بنویسم.
معمولا دانشجو های دکترا و کسانی که به صورت فرصت مطالعاتی با ویزای J وارد آمریکا میشن درصورتی که زمینه تحقیقاتی خوبی داشته باشن میتونن برای EB1 یا EB2-NIW اپلای کنن. مخفف NIW میشه National Interest Waiver. که هر شخص باید ثابت کنه که وجود اش و زمینه تحقیقاتی اش برای آمریکا مفید هست و از دولت آمریکا درخواست میکنه که بهش اقامت یا گرین کارت بده.
روند اپلای کردن برای NIW ممکنه پیچیده باشه و به همین خاطر خیلی از بچه ها با گرفتن وکیل کار شون رو جلو میبرن. البته خیلیا هم بودن که خودشون اپلای کردن و پذیرفته هم شدن. دیگه این به هر فرد مربوطه که خودش اپلای کنه یا به وکیل کارشو بسپاره. من خودم ترجیح دادم که وکیل بگیرم چون زیاد به کیس خودم مطمین نبودم و وجود یک وکیل که هزاران کیس رو بررسی کرده و تجربه داره میتونه بهم کمک کنه.
دو تا وکیل معروف وجود دارن. اولیش Chen هست که آدرس سایت اش اینه:https://www.wegreened.com/
دومی Porter هست که آدرس اش اینه : https://www.highskilledimmigration.com/
هر دو تا وکیل های خوبی هستند و تقریبا هیچ فرقی ندارن.
مرحله اول ایمیل زدن به این دو تا وکیل هست که به صورت رایگان رزومه تون رو بررسی میکنن. اول CV تون رو آماده کنید و وارد سایت شون بشین یه جایی داره به اسم Free Evaluation که به صورت مجانی بهتون میگن که آیا کیس شما رو قبول میکنند یا نه.
بعد چند ساعت یا چند روز بهتون جواب میدن. یا میگن که در حال حاضر نمیتونن کیس شما رو قبول کنند. یا میگن که کیس شما رو قبول میکنن و یا میگن که کیس شما رو با گارانتی قبول میکنند. گارانتی یعنی اینکه اگر پرونده شما توسط اداره مهاجرت آمریکا رد بشه وکیل یا پول تون رو بهتون پس میده یا اینکه دوباره به صورت مجانی اپلای میکنه. بنابراین وقتی وکیل بهتون گفت که Full Refund میده یعنی اینکه کیس تون خوبه و احتمال قبولی بالایی داره.
من خودم به شخصه به چن ایمیل زدم ولی چن گفت که کیس منو قبول نمیکنه. ولی پورتر به من گارانتی فول ریفاند داد.
اینکه چرا یه وکیل قبول میکنه و یکی دیگه قبول نمیکنه به سیاست های وکیل بستگی داره. بعضی وکیل ها به تعداد سایتیشن ها حساس هستند و میگن که حتما باید یک تعداد مشخصی سایتیشن داشته باشین. ولی بعضی وکیل ها به این نگاه میکنند که زمینه تحقیقاتی شما چقدر برای آمریکا مفیده. مثلا کسی که داره روی سرطان کار میکنه خیلی میتونه روی مفید بودن تحقیق اش مانور بده. بنابراین من توصیه میکنم که با هر تعداد ساتیشن و مقاله هم که دارین به وکیل ایمیل بزنین و نظر اش رو بپرسین. حتی من دیدم که کسی بدون داشتن حتی یک مقاله و یک سایتیشن گرین کارت گرفت.
این نکته رو هم بگم که هر کس چه داخل و خارج آمریکا میتونه برای این گرین کارت اپلای کنه و خیلیا هستند که از ایران تونستن گرین کارت بگیرن.
من کیس خودم اینجوری بود که در زمان ایمیل زدن برای ارزیابی اولیه ۳ تا ژورنال و ۱ کنفرانس بین المللی داشتم. با ۸ تا سایتیشن.
مرحله بعدی اینه که پیشنهاد وکیل رو قبول کنید. وقتی قبول کردین وکیل براتون یه قراداد میفرسته. شرایط و مبلغ دستمزد رو بهتون میگه. که باید اونو رو امضا کنید.
مثلا چن فکر کنم حدود ۴۵۰۰ تا میگیره که اگر بخواین توصیه نامه هم به پرونده تون اضافه کنید یه مبلغی هم بابت اون میگیره. ولی پورتر ۶۰۰۰ دلار میگیره که میتونین توی ۱۲ ماه قسط بندی کنید و هر ماه ۵۰۰ تا پرداخت کنید.
مرحله بعدی وکیل براتون یه پرتابل و اکانت درست میکنه که از این به بعد همه مکالمات و کارها اونجا انجام میشه.
فعلا تا همین جا کافیه. مرحله های بعدی رو توی پست های بعد توضیح میدم.
خب این ترم هم تقریبا تموم شد. من این ترم یک درس داشتم با یه درس مباحث ویژه که حالت پروژه طور داشت. پروژه رو نتونستم تموم کنم و قرار شد که تابستون روش کار کنم. اون یکی درس رو هم فکر میکنم نمره خوبی بگیرم.
اما این ترم تقریبا برای من سخت گذشت. دلیلش هم آزمون جامع بود که خیلی استرس داشتم. قرار بود که بهمون نتیجه رو ایمیل بزنن ولی چند روز پیش اتفاقی رفتم توی پرتابل ام و دیدم که زده آزمون رو پاس کردم. خیلی خوشحال شدم. واقعا یه بار عظیمی از رو دوشم برداشته شد.
دوست دارم این تابستون یه جایی برم ولی نمیدونم کجا. دوستم که ویرجینیا هست خیلی اصرار بهم میکنه که برم اونجا. ولی نمیدونم واقعا چیکار کنم. شاید یه سفر برم واشنگتن دی سی شایدم بوستون. فعلا که توی ریلکس ترین حالت ممکنم. چند روزی میشه که هر روز میرم استخر دانشگاه. سعی میکنم مهارت شنا کردن ام رو بالا ببرم.
واقعا استخر بهم انرژی میده و بعدش میتونم ساعت ها کار کنم.
دارم کارهای گرین کارت و وکیل رو جلو میبرم. یه سری مدارک مونده که برای وکیل بفرستم و بعدش وکیل شروع میکنه به نوشتن پتیشن. بعدش برای من میفرسته تا مرور کنم و بعدش دیگه پرونده ام رو فایل میکنه. امیدوارم که مرحله اول رو بدون RFE خوردن قبول بشم.
همین. .
مهاجرت کردن و رفتن به یک کشور دیگه مخصوصا اگر تنها باشی خیلی سخته. خیلی سخته بتونی از لحاظ روحی خودت رو سرپا نگه داری. هر چقدر هم دورت شلوغ باشه یه زمان هایی هست که میبینی ناخودآگاه از گوشه چشم ات اشک داره سرازیر میشه. وقت هایی که اینجا بعد از ظهر میشه ایران شب هست و همه خوابن. وقتی از روز شلوغ برمیگردی خونه و دوست داری با یکی صحبت کنی کسی نیست که باهاش حرف بزنی. اینجاست که باید قوی باشی وگرنه میشکنی و خرد میشی.
منم هنوزم بعضی وقت ها ناخودآگاه گریه ام میگیره. نصف شب ها یا وقتی که میبینم مامانم سرما خورده و من پیشش نیستم یا همینطوری الکی وقتی دارم یه مقاله رو میخونم میبینم که دلم گرفته و یه قطره اشکی تو چشمام جمع میشه. و این هم بزرگ و کوچیک نمیشناسه و همه گریه میکنن. سخته. باید در موقعیت اش بود تا فهمید.
یکی از راه هایی که میشه از دست این دلتنگی های لعنتی خلاص شد هم صحبت شدن با ایرانی های اینجاست. همین که با هم زبون خودت گپی بزنی باعث میشه که اون غم ها برای چند ساعت هم شده فراموش بشه. خدا رو شکر ایرانی های اینجا آدم های خوبی هستند. ولی چیزی که من شنیدم اینه که همه جای آمریکا ایرانی های خون گرمی نداره. یه سری از ایالت ها هستن که من شنیدم که بچه های ایرانی تو دانشگاه به هم سلام هم نمیکنن یا لااقل گروه های مخصوص خودشون رو دارن و کسی رو داخل خودشون راه نمیدن. البته نمیشه آدم ها رو قضاوت کرد ولی من توقع دارم که وقتی با کسی توی یه دانشگاه درس میخونم و توی چهارتا ایونت اون شخص رو دیدم - دوست دارم که یه سلام کوچیکی داشته باشم. خلاصه میخوام بگم که نباید توقع داشت که وقتی یه ایرانی رو تو خیابون میبینی بتونی راحت باهاش کانکت بشی و ازش شماره بگیری. چون بعضی ها مخصوصا قدیمی ترها احساس میکنن که شما میخوای سربار اونا بشی.
ولی من چیزی که تا الان با ایرانی ها دانشگاه و خارج از دانشگاه یاد گرفتم اینه که نباید اینجا با آدم ها زیاد صمیمی شد. شما میتونی چند تا دوست و رفیق داشته باشی و با هم بار یا رستوران برین یا تفریح کنید ولی نکته اش اینجاست که نباید با اون شخص زیاد صمیمی بشی. اینجا دوست صمیمی معنا نداره. اینجا با ایران فرق داره و هر کس درگیر زندگی خودشه. و اون دلسوزی که افراد تو ایران بهم دارن ممکنه اینجا نباشه. من خیلی شنیدم که بسیاری از دوستی های صمیمی با کوچک ترین اتفاق از بین رفته. پیش هر کسی نباید راز های شخصی گفته بشه. اینو میگم که خیلی از افراد برای اینکه از تنهایی دربیان به سمت کسانی روی میارن که در نهایت پیشمون میشن.
البته من اینجا دوست هایی دارم که واقعا حس میکنم رفیقم هستند و همیشه صلاحم رو خواستن و منو راهنمایی کردن و کلی ازشون چیز یاد گرفتم. ولی بازم نباید به آدم ها اعتماد کرد و رازهای نگفته رو پیش هر کسی بازگو کرد. خیلی از افراد رابطه با افراد دیگه رو مثل یک بیزنس میبینن و تا وقتی که براشون سود داشته باشی باهات هستند. اگر یه درصد ببین که براشون ارزش افزوده ای نداری باهات حرف هم نمیزنن.
احساس میکنم که ایرانی های نیویورک و نیوجرسی آدم های خوبی باشن. من توی چند تا ایونت شون بودم و بهم خوش گذشته. مثلا به واسطه یکی از دوستان با پرهام جعفری دوست شدم که وقتی ایران بودم همیشه ازخوندن نوشته هاش لذت میبردم. یا خیلی از بچه های بلاگر که توی نیویورک و نیوجرسی هستن رو دیدم. چند هفته پیش که رژه ایرانی ها تو نیویورک بود Nurse فروزان رو دیدم که وقتی ایران بودم ولاگ هاشو میدیدم. با هم چند کلمه ای حرف زدیم و دختر خوب و پرانرژی به نظر میرسید. و خیلی از بچه های دیگه که واقعا در کنارشون بهم خوش گذشت.
در نهایت یه جمع بندی بکنم و اونم اینه که توی آمریکا مثل بقیه جاهای دنیا ایرانی های خوب و بد زیادی وجود دارن. البته تعریف خوب و بد برای هرکس متفاوته ولی باید حواس مون رو جمع کنیم که از افراد سمی دوری کنیم و با اون هایی که خوب به نظر میرسن یک مرز و حاشیه ای داشته باشیم و همه چیز خودمون رو باهاشون به اشتراک نگذاریم.