قبلا خودم که میخواستم اپلای کنم دید دقیقی نسبت به هزینه هایی که باید برای اپلای میکردم نداشتم. به خاطر همین تصمیم گرفتم که این پست رو بذارم تا اگر کسی ابتدای راه اپلای و مهاجرت هست بتونه دید دقیقی نسبت به هزینه ها داشته باشه. این نکته رو بگم که برخی از هزینه هایی که اینجا مینویسم ممکنه برای شخصی وجود نداشته باشه یا برعکس، ممکنه هزینه هاش بیشتر باشه. این هزینه هایی که اینجا نوشتم صرفا چیزهایی بوده که خودم پرداخت کردم. من برای حدود 10 دانشگاه آمریکا و 2 دانشگاه کانادا اپلای کردم. ممکنه یه نفر از قبل استاد داشته باشه و صرفا برای یک دانشگاه اپلای کنه. بنابراین دوباره تاکید میکنم که این هزینه ها ممکنه برای هر کس متفاوت باشه.
برخی از این هزینه ها رو به صورت دلاری پرداخت کردم و برخی رو ریالی. بنابراین باعث میشه که اگر کسی چند سال دیگه هم به این پست مراجعه کنه براش مفید باشه.
هزینه آزمون زبان و اپلای:
ثبت نام آزمون تافل: 5 میلیون و 800 تومن
ریسکجول تافل: 60 دلار
ثبت نام آزمون جیاری: 4 میلیون و 750 تومن
ریسکجول جیاری: 50 دلار
کلاس برای جیاری: 1 میلیون و 200 تومن
گرفتن نرم افزار آمادگی برای آزمون تافل و جیاری: 750 تومن
ریپورت رسمی نمرات تافل و جیاری: 150 دلار
پرداخت اپلیکیشن فی دانشگاه ها: 515 دلار
هزینه سفارت و سفر به یک کشور خارجی برای مصاحبه یا انگشت نگاری:
گرفتن وقت سفارت: 160 دلار
هزینه سویس فی: 350 دلار
نکته: من برای مصاحبه سفارت با خانواده سفر کردم. بنابراین هزینه هایی که برای سفر به ارمنستان نوشتم، هزینه برای 4 نفر هست.
هزینه اتوبوس برای 4 نفر: 10 میلیون و 600 تومن
عوارض خروج از کشور برای 4 نفر: 1 میلیون و 600 تومن
هزینه هتل ارمنستان برای 4 نفر و 3 شب و 4 روز: 195 دلار
هزینه های جانبی سفر ارمنستان: 30 دلار
ترجمه ها:
توی مسیر مهاجرت قطعا نیاز میشه که یه سری چیزها رو ترجمه کنید. اینها هزینه هایی هستند که من پرداخت کردم:
ترجمه ریزنمرات لیسانس: 600 تومن
ترجمه ریزنمرات ارشد و گواهینامه: 1 میلیون و 200 تومن
ترجمه شناسنامه و کارت ملی: 265 تومن
ترجمه وثیقه و سربازی: 400 تومن
هزینه های دانشگاه های ایران:
توجه: هزینه گرفتن دانشنامه ها شاید جزو هزینه های اپلای نباشه، ولی بهرحال باید پرداخت باشه. من لیسانس ام رو دانشگاه آزاد بودم و ارشدم رو شبانه بودم. من سعی کردم که هزینه های شهریه هام رو اینجا بیارم، که در نهایت دید دقیق تری به کسی که تازه داره کنکور میده بدم. البته که این هزینه هر سال تغییر میکنه. هم چنین برای کسی که روزانه بوده باشه ممکنه هزینه های آزاد سازی مدارک هر سال تغییر بکنه.
هزینه شهریه دانشگاه برای گرفتن لیسانس: 12 میلیون
هزینه شهریه دانشگاه برای گرفتن فوق لیسانس: 16 میلیون و 500 تومن
ارسال مدارک دانشگاه آزاد به دانشگاه مقصد: 250 تومن
هزینه های آماده شدن برای رفتن:
هزینه وثیقه سربازی برای گرفتن معافیت تحصیلی خارج از کشور: 46 میلیون
بلیت هواپیما: 40 میلیون (توجه: این هزینه بلیت خیلی بستگی به زمان اش داره. اگر قبل از عید بگیرید ارزون تره و اگر توی تابستون بگیرید گرون تره میشه)
پیکاپ ویزا: 1 میلیون و 400 تومن
گرفتن کارت واکسن بین المللی: 300 تومن
چکاپ بدن و آزمایش خون: 620 تومن
گرفتن دلار برای هزینه های اولیه ماه های اول: 260 میلیون (معادل 6000 دلار)هزینه های جانبی:
توجه: این هزینه ها دیگه واقعا بستگی به خود فرد داره. من هزینه های بزرگ اش رو مینویسم و بقیه هزینه هایی که برای خودم خرج شد رو جمع میکنم و به صورت یکجا مینویسم. البته اینها حدودی هست و دقیق نیست:
خرید چمدان: 5 میلیون و 300 تومن
شلوار: 1 میلیون و 100 تومن
یک سری خرید وسایل پلاستیکی: 2 میلیون و 400 تومن
قابلمه: 2 میلیون
هزینه های مربوط به تعمیرات لپ تاپ: 1 میلیون
بقیه خرید های آماده شدن برای رفتن: 5 میلیون
جمع کل هزینه های ریالی: حدود 420 میلیون تومان
جمع کل هزینه های دلاری: حدود 1500 دلار
امیدوارم این پست برای کسی که میخواد اپلای کنه و کلا مهاجرت کنه مفید بوده باشه.
حقیقتا سعی کردم تا جاییکه حافظه ام یاری میکنه، هزینه ها رو به صورت ریز بنویسم. اما امکان داره که بعضی هزینه ها رو فراموش کرده باشم که بنویسم. بنابراین اگر هزینه ای رو احساس میکنید که یادم رفته بنویسم کامنت بذارین تا اضافه کنم.
اول سال است و یکی از چیزهایی که ممکن است شما را هم آزار بدهد، جلو کشیدن ساعتهاست! شاید یک هفته طول بکشد تا انسان خودش را با شرایط جدید وفق بدهد.
(من قبل از عید، در یک کلاس مطرح کردم، از ۳۰ نفر فقط یک نفر آن هم دست و پا شکسته میدانست که چرا ساعتها را جلو میکشیم!)
ابتدا نگاهی به مسیر حرکت زمین به دور خورشید بیندازید:
همانطور که میبینید، مسیر حرکت زمین به دور خورشید، یک مسیر بیضوی شکل است که خورشید به یک طرف بیضی نزدیکتر است. بیشتر به محور حرکت زمین (یعنی آن خطی که از وسط زمین رد شده) دقت کنید.
همه چیز به محور زمین برمیگردد که یک محور کج است. وقتی کشور ما که در قسمت بالایی کره زمین (یعنی Northern) قرار دارد به بالای مسیر بیضوی میرسد (یعنی به 3. January) نسبت به خورشید در وضعیتی قرار میگیریم که خورشید را کمتر میبینیم و از طرفی همانقدر هم که میبینیم، به صورت مستقیم نمیبینیم! (یعنی با اینکه خورشید به کره زمین نزدیکتر است و انتظار داریم هوا گرمتر شود اما چون به طور مستقیم نمیتابد و کمتر میتابد، هوا سرد میشود) بنابراین هوا در نیمکره شمالی سرد میشود و شبها هم طولانیتر. (Northern winter)
و برعکس، وقتی به قسمت پایین مسیر میآییم با اینکه از خورشید فاصله میگیریم اما چون خورشید مستقیم به کشور ما میتابد و مدت بیشتری هم میتابد، هوا گرم میشود و در حقیقت در تابستان قرار میگیریم.
به هر حال، نکته اینجاست که در شش ماه اول سال روزها بلندتر میشود. یعنی مثلاً الان که ۳ فروردین است، اگر ساعت را جلو نکشیم، ساعت ۴:۴۰ دقیقه اذان صبح را میگویند و یک و نیم ساعت بعد هم که آفتاب میزند، یعنی ساعت ۶:۱۰ هوا کاملاً روشن است! حالا به مرور که به ابتدای تابستان برسیم، ساعت ۳:۱۰ صبح اذان صبح را میگویند و حدوداً ساعت ۵ آفتاب در آسمان است!
خوب، شما ساعت چند کار را شروع میکنید؟ حدوداً ساعت ۸ صبح! این یعنی شما ۳ ساعت از روشنایی روز را که هوای بسیار ملایمی دارد از دست دادهاید و در عوض دم ظهر با آن هوای داغ دارید کار میکنید! از آن طرف، به خاطر اینکه دیرتر آفتاب غروب میکند، شما که عادت دارید ساعت ۱۲ به رخت خواب بروید، ۵ ساعت بیشتر از تاریکی و آرامش شب برای خواب استفاده نکردهاید!
بنابراین راهی وجود ندارد مگر اینکه ساعتها را یک ساعت جلو بکشیم تا آفتاب در بدترین حالت ساعت ۶ طلوع کند یعنی ما روشنایی روز را کمتر از دست بدهیم و از آن طرف یک ساعت زودتر، ساعت ۱۲ بشود و شما زودتر به رخت خواب بروید که در تاریکی شب خواب باشید. در این صورت ما در اصطلاح «روشنایی روز را (برای کارهایمان) نجات دادهایم» (به انگلیسی: شما daylight را save کردهاید. save یعنی نجات دادن). به این شش ماه که ساعت را جلو میکشند در اصطلاح DST یا Daylight Saving Time میگویند.
حالا میفهمید وقتی وارد تنظیمات ساعت ویندوز میشوید، گزینهی Automatically adjust clock for Daylight Saving Time چه کار میکند! اگر این گزینه فعال باشد (که باید فعال باشد) در 21 March (یعنی اولین روز بهار) ساعت خود به خود یک ساعت جلو کشیده میشود.
دیشب در یک مهمانی یکی از آشنایان که اطلاعات کافی ندارد اما به اندازه ششصد نفر مهندس و کارشناس اظهار نظر میکند، با اینکه تمام کارهای رئیس جمهور قبلی (آقای احمدی نژاد) را زیر سؤال میبرد و از مخالفان سرسخت ایشان است میگفت: احمدینژاد فقط یک کار خوب انجام داد و آن اینکه یک سال ساعتها را جلو نکشید!! یواش به او گفتم: فلانی! اتفاقاً این قضیه یکی از غیرکارشناسیترین کارهای آن بنده خدا بود! وقتی دلیلش را برایش توضیح دادم، خیالش راحت شد! انگار به خاطر همین یک کار، دلش نمیآمد بگوید همه کارهای آن بنده خدا بد بود، حالا خیالش راحت شد! با یک شور و شعفی میخندید!! (امان از دست این نوع انسانهای...)
ببینید، جلو نکشیدن ساعتها مصیبتهای بسیار بزرگی برای کشور ایجاد میکند:
- اولین مصیبت همین است که شما ساعت ۵ که آفتاب میزند و آماده رفتن به سر کار هستید، باید ۳ ساعت صبر کنید تا ساعت کاری شما شروع شود!
- مصیبت بزرگتر این است که شما در اوج گرما سر کار خواهید بود و این یعنی ۱ ساعت کولرها و چیلرهای سازمانها بیشتر روشن خواهد بود در حالی که میشد زودتر سر کار بیایید که هوا خنک است و نیازی به کولر نیست. (میدانید این یک ساعت را وقتی ضرب در تعداد سازمانها کنید چقدر مصرف اضافهی انرژی به کشور تحمیل میشود؟)
- اصلاً اگر این دو قضیه را نادیده بگیریم، مصیبت عُظما (یک نکته خارج از بحث: وقتی یک اسم، مؤنت باشد برای ساخت اسم تفضیل در عربی آنرا به وزن فُعلی میبرند، مانند کبری که یک اسم دخترانه است و «اکبر» بر وزن افعل که اسم تفضیل مذکر و اسم پسرانه است. هر دو به معنی بزرگترین) و بدترین اتفاقات در برنامهریزیها میافتد و برای ما برنامهنویسان، در برنامههایی که تاکنون نوشتهایم!! تمام برنامههایی که با ساعت سر و کار دارند، به اشتباه خواهند افتاد! همه باید اصلاح شوند! حقیقتش را بخواهید من هفت هشت سال پیش که ساعتها جلو کشیده نشد چندان در جریان این مشکلات نبودم و چیزی احساس نکردم اما حدس میزنم پدر تمام برنامهنویسانی که برنامهای بر اساس ساعت رسمی کشور نوشتهاند در آمده باشد! من وقتی درگیر کدنویسی تستا ۳ شدم تازه فهمیدم اگر قرار باشد ساعتها را جلو نکشند، تستا در شش ماه اول سال یک ساعت اشتباه عمل خواهد کرد.
به طور دقیق اگر بخواهم توضیح دهم اینطور میشود:
ببینید، تقریباً در همه زبانهای برنامهنویسی، ما وقتی به آن زبان میگوییم ساعت الان چند است؟ در جواب، ساعت نصف النهار مبدأ (یعنی ساعت شهر لندن) را بر اساس UTC میگوید. (بر اساس UTC میگوید یعنی بدون در نظر گرفتن ساعت رسمی شهر لندن که جلو کشیده میشود یعنی به ساعت قدیم لندن*) حالا این وظیفه مای برنامهنویس است که ببینیم الان در چه کشوری هستیم و کشور ما نسبت به لندن چقدر اختلاف زمانی دارد و آن اختلاف ساعت را به ساعت لندن اضافه کنیم و به کاربر نهایی نشان دهیم. مثلاً الان ساعت ایران ۱۲ شب است. من اگر تابع date("H:i:s") را در زبان PHP فراخوانی کنم، ساعت لندن را نشان میدهد که الان ۱۹:۳۰ است.
بعد من در برنامهنویسی شماره ماه شمسی را به دست میآورم (مثلاً الان فروردین است پس ۱ است) و میگویم: اگر شماره ماه، کمتر یا مساوی ۶ بود، به ساعت لندن ۴ ساعت و ۳۰ دقیقه اضافه کن و اگر بزرگتر از ۶ بود (یعنی نیمه دوم سال بودیم) ۳ ساعت و ۳۰ دقیقه اضافه کن و به این صورت ساعت ایران به دست میآید.
مثلاً شما در تستا میگویید ساعت ۸ صبح ۵ فروردین آزمون را فعال کن، اگر ساعتها جلو کشیده نشود، تستا آزمون را یک ساعت دیرتر شروع میکند!!! حالا تصور کنید چند برنامه در این کشور به هم میریزد! حالا روابط بین الملل را هم وسط بکشید! تمام کشورها میخواهند بدانند الان ساعت ایران چند است، طبق تنظیماتی که از قبل تعریف شده، نرم افزارها در ۶ ماه اول سال، ساعت ایران را یک ساعت جلوتر نشان میدهند اما غافل از اینکه مثلاً امسال شما تصمیم گرفتهاید جلو نکشید!!!!!! همه چیز به هم میریزد!
یعنی یا باید این تصمیم را نمیگرفتیم که ساعتها را جلو بکشیم یا حالا که تصمیم گرفتیم دیگر در اختیار ما نیست که بگوییم جلو نمیکشیم! مگر اینکه دیگر رسماً و قطعاً اعلام کنیم که از این پس جلو نمیکشیم و روی حرفمان بایستیم. نباید اینطور باشد که یک سال جلو بکشیم و سال بعد که رئیس جمهور عوض شد نکشیم! میدانید!؟ اگر اینطور باشد هر رئیس جمهوری که عوض میشود ما برنامهنویسها باید برنامههایمان را ویژه آن رئیس جمهور آپدیت کنیم!!!!!!! مثلاً تستا ویژه دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد یا تستای ویژه دوران آقای روحانی!!!!
- مصیبتهای مختلفی به خاطر جلو نکشیدن ساعت پیش میآید که خودتان با کمی فکر کردن میتوانید بفهمید...
طبق این مقاله از ویکیپدیا که به طور جامع در مورد این موضوع صحبت کرده، در مجموع فواید جلو کشیدن ساعت در این مباحث خلاصه میشود:
Energy use (استفاده از انرژی)
Economic effects (تأثیرات اقتصادی)
Public safety (سلامت عمومی: بحث ترافیک، کاهش تصادفات و امثالهم)
Health (سلامت جسمی: در تاریکی میخوابید، سحرخیزتر خواهید بود و امثالهم)
Complexity (پیچیدگی کمتر: یعنی اگر ساعتها را جلو نکشیم، مجبوریم به مردم بگوییم در شش ماه اول، به جای ساعت ۸، ساعت ۷ بیایید سر کار و در شش ماه دوم همان ساعت ۸ و مثلاً در یک اداره اینطور است اما در شرکت خصوصی اینطور نیست و خلاصه این موضوع، کار را پیچیده میکند. اما الان همیشه همه ساعت ۸ سر کار میرویم در عوض ساعتها را یک بار برای همیشه و همگی جلو میکشیم!) (برای درک پیچیدگی این موضوع کافیست با پدر بزرگهایتان که تن به جلو کشیدن ساعت نمیدهند در مورد ساعت بحث کنید! دائم باید بپرسید: ساعت قدیم یا جدید؟)
ممکن است بگویید خوب نمیشود ساعتها را در شش ماه دوم عقب نکشیم؟ خوب، همین مشکلات به شکلی دیگر پیش میآید: در زمستان شبها طولانی میشود و ساعت ۷ صبح (ساعت قدیم) آفتاب میزند اگر ساعتها را عقب نکشیم، ساعت ۸ صبح آفتاب میزند!!!!!!!!! یعنی در تاریکی باید بروید سر کار! یعنی کلی برق مصرف شود که مسیر حرکت شما روشن باشد و خیلی برقهای دیگر...
خیر! مثلاً کشورهایی که نزدیک به دو قطب هستند و شش ماه سال در تاریکیاند و شش ماه در روشنایی، برایشان فرق نمیکند ساعتها را جلو بکشند یا نکشند!
در کشورهایی هم که استفاده از DST مفید است، ظاهراً این موضوع یک چیز سلیقهای است.
در این صفحه از ویکیپدیا کشورهایی که از DST استفاده میکنند یا نمیکنند مشخص شدهاند.
در نقشه زیر رنگ آبی و نارنجی کشورهایی که استفاده میکنند را مشخص میکند (آبی در نیمه اول سال و نارنجی در نیمه دوم سال ساعتها را جلو میکشند) و رنگ خاکستری پررنگ هرگز از DST استفاده نکردهاند (خوش به حالشان! :() و خاکستری کمرنگ، قبلاً استفاده میکردهاند اما الان دیگراستفاده نمیکنند. (بعید نیست ما هم یک روز جزء این کشورها شویم)
تاریخ و ساعت، از پیچیدهترین مسائل در برنامهنویسی
شاید هیچ چیز به اندازه کار با ساعت و تاریخ برای برنامهنویسان و برنامهریزان سخت نباشد! یعنی شما اگر روال تکامل مباحث تاریخ در برنامهنویسی را بررسی کنید میتوانید بفهمید چقدر این موضوعات پیچیده است! مثلاً جستجو کنید که فرق GMT یا UTC چیست!؟ ابتدا انسانها فکر میکردند GMT کارشان را راه میاندازد اما بعدها دیدند در تدبیل تاریخ و ساعت بین کشورهای مختلف با توجه به اینکه شهر لندن خودش ممکن است در یک تاریخ کاملاً نامشخصی (یعنی یکشنبهی آخر ماه مارچ!!!) ساعت خود را جلو بکشد کار خیلی خیلی پیچیده میشود! این شد که UTC ابداع شد. حالا حتی با همین UTC که کار را راحتتر کرده، اینکه در هر کشوری چه موقع ساعتها را جلو میکشند و کاربر نهایی ما در چه کشوری قرار دارد و خلاصه همه این قضایا را با هم مخلوط کنید تا بفهمید که نوشتن یک برنامه که بشود دقیق عمل کند و کاربرانی از کشورهای مختلف داشته باشد چقدر نیاز به تحلیل دارد! انصافاً من از بحث تاریخ مشکلتر در برنامهنویسی ندیدهام!
اگر به ساعتهایی که به ویژه در سایتهای آمریکایی اعلام میشود دقت کنید، پس از ساعتی که اعلام میکنند، یک سری حروف مخفف میبینید که ممکن است برای شما سؤال باشد که این حروف یعنی چه؟ مثلاً به اطلاعیه کنفرانس چند روز آینده شرکت اپل دقت کنید:
نوشته شده که در ساعت ده صبح به وقت PDT سمینار برگزار میشود؛ گاهی مینویسد EST، گاهی EDT و...
برای اینکه معنی این موارد را بفهمید ابتدا پیشنهاد میکنم مطلبی که در سال ۹۳ نوشته بودم با عنوان «چرا ساعتها را جلو میکشند؟ میتوان ساعتها را جلو نکشید؟» را مطالعه کنید.
احتمالاً میدانید که اگر کره زمین را از حالت کروی خارج کنیم و روی یک کاغذ پهن کنیم، این کاغذ را به ۲۴ قسمت (قاچ) تقسیم میکنند که همان ۲۴ ساعت شبانهروز است. به هر کدام از این قسمتها یا قاچها یک نصفالنهار یا به انگلیسی Meridian گفته میشود. قاچ وسط از شهر لندن میگذرد که آن را زمان 0 تصور میکنند و به آن نصفالنهار مبدأ میگویند. با توجه به اینکه خورشید از سمت شرق، زمین را روشن میکند (پس یعنی کشورهایی که در شرق قرار دارند ساعتهای شبانهروز را زودتر تجربه میکنند) هر چه به سمت شرق برویم به ساعت صفر لندن اضافه میشود و هر چه به غرب برویم از این ساعت کم میشود. مثلاً ساعت ایران در ۶ ماه دوم سال، +3.5 ساعت و در شش ماه اول سال که ساعتها را جلو میکشیم، +4.5 ساعت جلوتر از ساعت لندن است؛ یعنی UTC+3.5 و UTC+4.5
حالا: ایران تقریباً در یک قاچ جا میگیرد و هر چند زمان از شرق تا غرب آن یک ساعت تفاوت دارد اما ما کلاً در کشورمان بر سر یک ساعت رسمی توافق کردهایم، اما برخی کشورهای پهن مثل روسیه و آمریکا و... در بیش از یک قاچ قرار میگیرند؛ مثلاً آمریکا در ۸ قاچ قرار گرفته:
طبیعتاً در این کشورها نمیشود بر سر یک ساعت رسمی توافق کرد چون مثلاً سرِ ظهر در شرق آمریکا احتمالاً ساعت ۴ صبح در غرب آمریکا است.
بنابراین این کشورها مجبورند چندین ساعت رسمی داشته باشند و مشخص است که وقتی در کشوری مثل آمریکا گفته میشود که مثلاً فلان سمینار در ساعت ۱۰ صبح برگزار میشود، باید بعد از آن اعلام کنند که ۱۰ صبح به وقتِ کدام قاچ؟
خوب، حالا دقت کنید: برای اینکه بیان ساعت به وقت فلان قاچ طولانی نشود، برای هر قاچ یک حرف مخفف در نظر گرفته شده است که لیست کامل آنها را میتوانید در سایت time and date ببینید:
https://www.timeanddate.com/time/zones
مثلاً قاچ کشور ایران در ۶ ماه دوم IRST (مخفف Iran Standard Time) نامیده شده و در ۶ ماه اول IRDT (Iran Daylight Time).
یا مثلاً در تصویر مربوط به سمینار اپل، PDT نوشته شده که اگر به این صفحه بروید:
https://www.timeanddate.com/time/map
و موس را روی ایالتهای مختلف آمریکا بگیرید متوجه میشوید که PDT قاچ مربوط به ایالت لوسآنجلس است.
با توجه به اینکه ایالت Washington, D.C. مرکز آمریکا است، بیشتر زمانها را به ساعت این ایالت میبینید که در زمانی که ساعتها را جلو نکشیدهاید EST نوشته میشود که مخفف Eastern Standard Time و وقتی ساعتها را جلو بکشند EDT (مخفف Eastern Daylight Time) را در جلو ساعتها خواهید دید...
آمریکا در کل کشورش را به ۴ تایمزون تقسیم کرده که در تصویر زیر میتوانید نام حالت Standard و حالت Daylight آن را ببینید، زمان استاندارد هم زیر حالت استاندارد نوشته شده:
همون طور که می دونید یک احوالپرسی دوستانه بخش مهمی از آداب معاشرتی رو تشکیل میده که برای زندگی در جامعه ای متمدن همه ی ما بهش نیازمندیم و اولین گام برای شناخت طرف مقابلمون میتونه شناخته شه. در این متن سعی دارم بنا بر چیزهایی که در این رابطه یاد گرفتم و البته تجربیات خودم رو در این باره خدمتتون عرض کنم تا دوستانی که احیانا در این مورد به مشکل برخوردن بتونن با رعایت نکاتی ساده در نخستین برخورد با دیگران به خوبی ظاهر بشن
یک . رعایت ادب
خیلی از ماها افرادی رو در اطراف خودمون داریم که احتمالا با اونا بیشتر احساس صمیمیت میکنیم. کسایی که بیشتر از بقیه با اونا راحتیم، شوخی می کنیم و توی سر و کله هم میزنیم. این کارها اصلا اشکالی نداره ولی در لحظه ی شروع ملاقات تون بهتر هست که یه مقدار مودب تر رفتار کنیم...
ادب داشتن هنگام احوالپرسی دوستانه حتی با یه دوست صمیمی به این معنا نیست که خشک و رسمی برخورد کنید و از کلمات قلمبه سلمبه استفاده کنید . شاید به این معنی باشه که در زمان شروع دیدار شوخی رو بذارید کنار و در عین حال با صمیمیت و با استفاده از کلمات محترمانه و محبت آمیز برخورد کنید .
دو . رسا و نسبتا بلند سلام و احوالپرسی دوستانه داشته باشید ... خودتون رو آزاد بذارید و کاملا راحت برخورد کنید
سه . (بند مخصوص آقایان) محکم دست بدید...بعضیا فقط بلدن باید دستشون رو بیارن جلو ، نمیدونن که شل و ول دست دادن و اصلا دست طرف مقابل رو نفشردن میتونه نشانه ی بی احترامی به شخص مقابلتون باشه .
آقایان عزیز همون طور که حتما میدونید دست دراز کردن به طرف یک خانم علاوه بر اینکه از نظر اعتقادی و شرعی مذموم هست ، با فرهنگ ما هم مغایرت داره حتی اگه طرف مقابلمون آشنا باشه.از طرف دیگه توصیه شده که زمان احوالپرسی با بانوان رو معمولا کوتاه تر انجام بدید که طولانی تر کردنش پسندیده نیست. خلاصه و مفید
چهار . چهره ی گشاده و همراه با لبخند داشته باشید. خصوصا در دیدار های بلند مدت و با اشخاصی که بعد از مدت طولانی اونا رو میبینیم. چرا که اولین برخورد میتونه چهره ی ماندگاری از شما در طرف مقابلتون ایجاد کنه ؛ بنابراین سعی کنیم ذهنیت خوبی از خودمون در طرف مقابل ایجاد کنیم . پس همیشه با انرژی ، خندان و با روی خوش با طرف مقابلتون روبرو شید این بند خیلی مهم هستش بنابراین باید تمام موارد ذکر شده رو در قالب این بند اجرا کنید
پنج . در سلام کردن پیش قدم شید
کوچکترها که باید اول به بزرگترشون سلام کنن ؛ این که توش حرفی نیست ولی سلام کردن شمای بزرگتر به کم سن و سال خودتون حتی بچه ها نه تنها باعث کسر شان شما نمیشه بلکه بزرگواری شما رو هم میرسونه ؛ حتی در روایت هم هست که وقتی پیامبر به بچه ها میرسیدن به اونا سلام میکردن
شش . ارتباط چشمی برقرار کنید
سعی کنید هنگام صحبت و احوالپرسی دوستانه با شخص مقابلتون نگاه تون رو ندزدید و به اطرافتون نگاه نکنید . فعلا فقط طرف مقابلتون باید مخاطبتون باشه و مرکز توجهتون. فقط یه نکته که باید رعایت کنید این بند برای ارتباط با جنس مخالف میتونه نقض شه، چون پایین انداختن نگاه (صرفنظر از جنبه ی اعتقادیش ) در نظر شخص مقابل شما رو نجیب و باحیا و البته متشخص میتونه نشون بده
ثانیا وقتی دو نفر دارن با هم احوالپرسی یا خداحافظی میکنن بین صحبتشون نپرید ، آدم نمیدونه جواب کدومشون رو بده ( دیدم که میگم ! ) در این جور مواقع بی توجهی به شخص دوم فقط باعث دلخوری میشه
در آخر باید بگم ؛
در رابطه با موقعیت های مختلف معمولا هر کس لغات مخصوص خودش رو برای احوالپرسی دوستانه داره ( البته گفته شده که سعی کنید در به کار بردن این لغات خلاقیت به خرج بدید و هر از چند وقتی عبارات جدیدی رو استفاده کنید ) . مشخصا کسی که براش یه مقدار سخت تره باید سعی کنه یه سری عبارات رو یاد بگیره و به مرور از اونا استفاده کنه ؛ بعد یه مدت ناخودآگاه اونا رو به زبون میاره. مثلا به چند مورد از این پرسش و پاسخ های معمول و پرکاربرد میتونیم اشاره کنیم
سلام خوبی؟
سلام خوبم ممنون تو چطوری ؟ چه خبرا؟ خوش میگذره؟
چه خبرا؟
سلامتی ،شما چه خبر؟ همه چی مرتبه؟ خانواده خوبن؟
سلام برسون
سلامت باشی ، بزرگیتون رو می رسونم
دیگه مزاحمت نمیشم
مراحمی عزیزم ، خوشحال شدم دیدمت ( اگه واقعا خوشحال شدید خخ ) ، به بقیه سلام برسون
امری ندارید؟
عرضی نیست ، خوشحال شدم ، روز بخیر
امیدوارم مطالب این بحث مفید واقع شده باشه...
یا علی