یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

گرفتاری های این روزا


این روزها کمی سرم شلوغه و نمیرسم که اینجا رو آپدیت کنم. همزمان درگیر چند تا کار هستم که فعلا به سرانجام نرسیدند.

فعلا اینجا لیست هاشون رو می نویسم که چیزی از قلم جا نمونه.

1- دارم به استادها ایمیل میزنم. کسی جواب نمیده. اعصابم داغونه!!!

2- ریوایز مقاله اول تموم شد و فرستادیمش. ریوایز مقاله دوم هم داره تموم میشه. هفته بعد احتمالا با بقیه نویسنده ها جلسه داشته باشیم

3- دارم به دانشگاه ها ایمیل میزنم که چه مدارکی لازم دارند. بعضی ها جیاری میخوان بعضی ها نمیخوان. بعضی ها هم مدرک غیررسمی رو قبول میکنن

4- جیاری رو یک ماه عقب انداختم و ددلاین دانشگاه هایی که 1 دسامبر و 15 دسامبر بود رو از دست دادم. (اونایی که جیاری میخوان)

5- با یکی دو از بچه ها قراره روی یک مقاله جدید کار کنیم

6- اپلیکشن فرم بعضی دانشگاه ها رو دارم پر میکنم. 

7- دارم شروع میکنم که sop ام رو بنویسم. چند تا نمونه باید بخونم. کاش زودتر شروع میکردم.

8- ریزنمره ارشد ام رو دادم ترجمه غیررسمی

9- مغزم دیگه کار نمیکنه. همش ناامیدی میاد سراغم.

10- باید با استاد دانشگاه تهران و آمریکا صحبت کنم که بینم چند تا ریکام میتونم ازشون بگیرم. 


همین...

استادا جواب نمیدن


دیگه واقعا موندم که چرا استادا جواب نمیدن. بعضی ها لطف میکنن و میگن که پوزیشن ندارن. ولی حدود 80-90 درصد اصلا جواب نمیدن. استاده تو پیج اش نوشته که 3 تا دانشجو دکترا میخواد و دقیقا ریسرچ اش با علاقه مندی ها من یکی هست ولی جواب نمیده. حتی 3 بار ایمیل منو میخونه ولی جواب نمیده. آخه این حرکت یعنی چی؟ دیگه دارم دیوونه میشم. 
هفته گذشته 2 تا مصاحبه داشتم.
مصاحبه اول تقریبا خوب بود. ولی کاری که استاده میکرد دقیقا با کار من مچ نبود. امروز بهش میل زدم که چیشد نتیجه مصاحبه؟ جواب نداده هنوز.

مصاحبه دوم افتضاح بود. افتضاح محض. استاده زمینه کاریش یه چیز بود و من به چیز دیگه ای علاقه داشتم. و قسمت بد ماجرا این بود که من میخواستم به زور خودم رو به استاد وصل کنم. و استاد هم که از قضا ایرانی بود، اینو متوجه شد و گفت که شما زمینه کاریت یه چیز دیگه است. و یه سری سوال و جواب استاد رو هم خوب جواب ندادم.

به استاد آمریکاییه که باهاش مقاله دادم هم پیام دادم که پوزیشن داری؟ گفت که فعلا پروپوزال هام تصویب نشده. ولی هر موقع پوزیشن داشتم بهت اطلاع میدم.

یه استاده هم گفت که هر موقع مقالاتت اکسپت شد پیام بده. بهش گفتم مقالاتم ریوایز خورده. گفت نه هر موقع اکسپت شد. 

یه استاده هم گفت که چه زمانی وقت داری برای مصاحبه؟ جوابش رو دادم. ولی دیگه از اون به بعد جواب نداد.


خلاصه اوضاع خوبی نیست. همش دارم ریماندر میزنم و التماس این استاد و اون استاد رو میکنم که بتونم یه جا پذیرش بگیرم. من تجربه ایمیل زدن دو سال پیش هم دارم. قبل کرونا با وجود اینکه نه مقاله داشتم نه نمره زبان و نه فارغ التحصیل شده بودم، جواب های خیلی بهتری میگرفتم. 

مثل اینکه دانشگاه ها داره به سمت کمیته محور بودن میره. و اهمیت استادها داره کمتر میشه.

تا اینجا یه نکته به بچه هایی که میخوان با استادا مکاتبه کنند بگم: 
اونم اینه که اصلا و ابدا نباید التماس هیچ استادی رو کرد. اگر رزومه خوبی دارین، به صورت معقول ایمیل بزنین ولی هیچ وقت سطح خودتون رو پایین نیارین. اتفاقا برعکس این استاد ها هستند که باید التماس دانشجو ها رو بکنند. 


تافل 100 شدم!


توی مسیر زبان خوندن خیلیا بهم میگفتن نمیتونی. میگفتن:

  • تافل خیلی سخته. حداقل باید 2 بار امتحان بدی که نمره خوبی بگیری.
  • وای متن های ریدینگ خیلی سنگینه. در مورد فلان جانوره که حتی اسم اش هم نشنیدی. 
  • چرا نمیری پول بدی به این موسسات که جات آزمون بدن؟
  • تافل خیلی سخته. برو آیلتس بده!
  • باید معلم بگیری. خودخوان نمیتونی نمره خوب بیاری
  • باید اسپیک و رایت ات رو بدی چند نفر برات تصحیح کنن.
در حالیکه من به خودم ایمان داشتم. خودم خود خوان خوندم. هیچ معلم و منتوری نگرفتم که بهم چیزی یاد بده یا رایت ام تصحیح کنه. فقط یه آزمون ماک دادم. 

همه اینا یه سری افسانه است که پشت تافل پنهان شده. شما وقتی تافل میدی و از سر جلسه میای بیرون با خودت میگی تافل همین بود واقعا؟
البته قبول دارم که تافل آسون نیست. اتفاقا خیلی سخت هم هست. ولی اون بار منفی و استرسی که پشت اش هست باعث میشه که از توانایی های خودت غافل بشی. اینکه هی به خودت درباره قیمت تافل که الان شده 8 میلیون و نیم فکر کنی و استرس بگیری هست که باعث میشه تافل تبدیل به یک غول بشه! 
بهرحال من 100 میخواستم و همین نمره ام هم گرفتم.

نمرات من اینطوری شد:

ریدینگ: 27

لیسنینگ: 24

اسپیکینگ: 25

رایتینگ: 24


اولا خدا رو شکر میکنم که 99 نشدم.  واقعا کسی که 99 گرفته که حالش میگیره. 

دوما نسبت به تصحیح اسپیک و رایت کمی ناراضی هستم. احساس میکنم شاید میشد 1 نمره بهم اضافه میشد. ولی همینم خوبه. لااقل اسپیک 25 شدم که برای گرفتن TA به مشکل نمیخورم.

ایشالله در مورد تجربه تافل ام و نحوه خوندن منابع بیشتر مینویسم. 

در نهایت خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم. من بنده خوبی براش نبودم ولی همیشه هوامو رو داره و تنهام نمیذاره.