یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

آمریکا ارزشش رو داشت؟

الان که دارم این مطلب رو مینویسم تو اتوبوسم و دارم از بوستون میرم نیویورک. تو راه داشتم فکر میکردم که ایا امریکا ارزش این همه سختی رو داشت یا نه؟ یا شاید کانادا یا کشورهای ار‌وپایی هم خوب بود که برم.

حقیقتش چون من بقیه کشورها نرفتم نمیتونم قضاوت‌ درستی داشته باشم ولی با بقیه که تجربه زندگی تو این کشورها رو داشتن صحبت میکنم، میبینم که به نظر میاد در لحظه فعلی دنیای امروزی، آمریکا برای من بهترین مقصد بود.

ممکنه این نظر من چند سال دیگه عوض بشه یا شاید بخوام برم جای دیگه دنیا زندگی کنم ولی در حال حاضر اینجا رو دوست دارم.

نمیخوام توی این پست درباره خوبی یا بدی ها، یا مقایسه کشورها با هم صحبت کنم. چون به نظرم هر کس روحیات و هدف های خودش رو در زندگی داره و‌نمیشه یه نسخه برای همه نوشت که آمریکا برای همه بهترین مقصده. اما برای من که یکسال و‌نیمه توی اینجا زندگی کردم، مایه آرامش بوده. میشه که زندگیم بعد از مهاجرت به آمریکا عوض شده. سطح زندگیم عوض شده. آرامش دارم و از همه مهم تر امید به آینده دارم. دغدغه چیزهای دم دستی و اولیه رو ندارم. و میتونم تمرکزم رو روی چیزهای دیگه بذارم و از زندگی ام لذت ببرم.

ولی اینجا هم مثل بقیه جاها خالی از ضعف نیست. بارها شده که سیستم اداری شون رو مخم رفته یا بالا رفتن قیمت ها و تورم عصبانی ام‌کرده. ولی چیزی نبوده که بخوام براش غصه بخورم. لحظه ای بوده و‌بعد فراموش کردم.

زندگی اینجا پر از فشار و استرسه. از صبح تا شب باید کار کنی و حواست به همه چی باشه. شب هم که میشه میبینی همش درگیر بودی. مخصوصا وقتی خانواده تشکیل دادی. بچه دار شدن و بزرگ کردن بچه اینجا سخته. بعلاوه باید از لحاظ مالی خودتو بالا بکشی چون هزینه های بچه بزرگ کردن واقعا زیاده. 

بگذریم. اگه بخوام به عنوان یک تازه وارد که تقریبا دو سال از دوران دکتراش میگذره، میتونم بگم که از تصمیم برای اومدن به آمریکا راضی ام. به نظرم ارزش اون همه تلاش رو داشت. بارها قبلا هم به این موضوع فکر میکردم که اگه آمریکا نمیتونستم بیا، هیچ وقت سراغ بقیه کشورها نمیرفتم. حاضر بودم که توی ایران باشم ولی کانادا یا کشورهای اروپایی نرم. این به این معنی نیست که اینها کشورهای بدی هستن، بلکه فکر میکنم برای من مناسب نبودن. قطعا برای افراد دیگه ممکنه مناسب باشن. من اگه امریکا نمیشد حاضر بودم یکسال دو سال صبر کنم و دوباره اقدام کنم یا حتی حاضر بودم برم سربازی و دوباره سال های بعدش اقدام کنم. 


نظرات 2 + ارسال نظر
نازگل سه‌شنبه 2 بهمن 1403 ساعت 13:50

خداروشکر که رو به راهید
یادتون باشه بدرخشین

ممنونم از نظرتون
شما هم موفق باشید

مهتاب سه‌شنبه 25 دی 1403 ساعت 06:26

سلام
بنظر میاد با خودت در حال جدالی،
یه جا گفتی آرامش داری و کمی بعد گفتی زندگی در اونجا پر از فشار و استرسه ...
من در ایران، همچین چالشی با خودم دارم!

موفق باشی

سلام
آره شاید حرفم متناقض به نظر بیاد.
شاید منظورم این بوده که آدم وقتی اینجا کار داشته باشه دیگه دغدغه های اولیه زندکی رو نداره. ولی از طرف دیگه فشار کاری هم معمولا اینجا زیاده و واقعا ازت کار میکشن.
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد