-
خبرهای این روزها
دوشنبه 25 فروردین 1404 17:49
این چند روز خبرهای ناراحت کننده از لغو شدن ویزا و sevis برخی از دانشجویان ایرانی و غیرایرانی اومده بیرون. چیزی که من میدونم اینه که برخی از افراد دانشجو رو که سابقه جرم داشتند یا حتی نداشتند رو دارن استوس شون رو باطل میکنند. واقعیت اینه که نه اداره مهاجرت و نه خود افراد حرفی در این مورد نمی زنند و صرفا یه سری حدس و...
-
تجربه اولین دیت
یکشنبه 19 اسفند 1403 23:28
هفته پیش برای اولین بار توی آمریکا دیت رفتم. به پیشنهاد من رفتیم یه رستوران ترکیه ای تو منهتن و شام خوردیم. و هفته بعد دیت اول هم به پیشنهاد اون رفتیم یه کافه و بعدش رفتیم یه موزه رو تماشا کردیم. نتیجه دیت این بود که ما مثل هم فکر نمی کنیم و هم من هم مثل اون به این نتیجه رسیدیم. بنابراین تصمیم گرفتیم که این رابطه رو...
-
مملکت غریب
جمعه 3 اسفند 1403 10:27
روزها در پی هم میگذرند و شب ها را صبح میکنم و صبح ها را شب. اما انگار یک چیزی در زندگیم کم است. زندگی اینجا در ینگه دنیا اینقدر سریع است که مجال نفس کشیدن نمی دهد. اینجا نمی شود به دنیا گفت یک لحظه صبر کن تا کمی نفس تازه کنم. نمی گویم این شرایط بد است. خدا رو شکر راضی ام. دستم به دهانم می رسد و هر چه دوست دارم میخرم...
-
آب و هوا
دوشنبه 29 بهمن 1403 18:11
قبلا ایران که بودیم زیاد آب و هوا رو چک نمیکردم. و اگر هم چک میکردم جوری بود که صرفا بدونم برف میاد یا نه. اما اینجا که اومدم چک کردن آب و هوا جزوی از زندگی روزمره ام شده. گاهی اوقات روزی چند بار آب و هوا رو چک میکنم. معمولا وقتی صبح ها دارم میام دانشگاه و معمولا وقتی که از دانشگاه میرم خونه و آخر شب هم باز هم آب و...
-
این چند وقت
جمعه 26 بهمن 1403 20:05
نوشتن یه مرهمی بود برای رفع خستگی هام و خالی کردن خودم و اشتراک تجربیاتم که خیلی وقته ازش دور شدم. یکی از دلایل اش روزمرگی و یکی دیگه اش شاید تنبلی و بی حوصلگی باشه. این چند مدت که دلار رفت بالا خیلی ناراحت شدم. که چرا تصمیم نادرست یه نفر میتونه سرنوشت خیلی از آدما رو عوض کنه. واقعا از ته دل ام نگران وضع اقتصادی مردم...
-
آمریکا ارزشش رو داشت؟
سهشنبه 25 دی 1403 04:00
الان که دارم این مطلب رو مینویسم تو اتوبوسم و دارم از بوستون میرم نیویورک. تو راه داشتم فکر میکردم که ایا امریکا ارزش این همه سختی رو داشت یا نه؟ یا شاید کانادا یا کشورهای اروپایی هم خوب بود که برم. حقیقتش چون من بقیه کشورها نرفتم نمیتونم قضاوت درستی داشته باشم ولی با بقیه که تجربه زندگی تو این کشورها رو داشتن صحبت...
-
شوآف!
پنجشنبه 22 آذر 1403 20:42
یکی از رفتارهایی که بین ایرانی هایی که خارج از کشور زندگی میکنند میبینم اینه که بعضی ها فکر میکنن به واسطه اینکه خارج از کشور زندگی میکنند باید هر جایی که میرن هر چیزی که میخورن و هر چیزی که میپوشن رو تو چشم بقیه کنند یا اصطلاحا شوآف کنند. این رفتار رو میشه با بررسی صفحات اینستاگرام خیلیا دید. متاسفانه فرهنگ جوری شده...
-
لانگ دیستنس! چه کنم؟!
سهشنبه 6 آذر 1403 01:19
قبلا نوشته بودم که از یه دختره که یه باراز یه دانشگاه دیگه اومده بوده دانشگاه ما خوشم اومده بود. بعدش بهش پیام دادم و بهش گفتم که به نظرم آدم جذاب و مهربونی به نظر میرسین و اگر تمایل داشته باشین میتونیم با هم آشنا بشیم. بعدش باهاش هماهنگ کردم و یه بار بهش زنگ زدم و با هم صحبت کردیم راجع به چیزهای مختلف. آخر تماس بهش...
-
ترامپ و رابطه
پنجشنبه 17 آبان 1403 20:04
خب بر خلاف نظرات خیلیا که فکر میکردن جامعه ای مثل آمریکا دیگه اجازه نمیده کسی مثل ترامپ رییس جمهور بشه دیدیم که شد. اسم ترامپ برای ما ایرانی ها گره خورده به مساله مهاجرت و اقامت. توی دوره قبلی ترامپ دیدیم که حتی کسانی که گرین کارت داشتن برای ورود به آمریکا مشکل پیدا کرده بودن. حالا ما که تکلیف مون روشنه. حالا هیچی...
-
بعد از مدت ها
دوشنبه 14 آبان 1403 19:41
فکر نمیکردم که کسی هنوز بخواد اینجا رو بخونه. ولی دیدم که تقریبا هر روز بازدید کننده داره. مایه خوشحالی منه که نوشته هام برای کسی مفید بوده. این چند مدت که نبودم درگیر روزمرگی بودم و هستم. درس و ریسرچ و ورزش و تفریح. و این لوپ هر روز تکرار میشه. گاهی اوقات فشار ریسرچ و درس زیاده میشه و مجبورم قید ورزش رو بزنم. گاهی...
-
یکسال گذشت!
جمعه 2 شهریور 1403 04:40
نشسته بودم روی نیمکت های دانشگاه و همینطور که داشتم آسمون خراش های نیویورک رو تماشا میکردم و چایی ام رو میخوردم یادم افتاد که پریروز سالگرد ورودم به آمریکا بود. یادش بخیر! تک تک لحظات ورودم به آمریکا رو به یاد دارم. توی صف nonimmigrant ها توی فرودگاه جان اف کندی ایستاده بودم و در حالیکه به زور اینترنت فرودگاه وصل شدم...
-
تنهایی
یکشنبه 17 تیر 1403 20:27
ذهنم خالیه ولی دلم میخواد بنویسم تا کمی خالی بشم. داشتم فکر میکردم که من توی هر دوره ای که بودم، هر اشتباهی که کردم حاصل گوش کردن به نصیحت ها و حرف های بقیه آدما بود. هر زمان که خودم تصمیم میگرفتم، همیشه بهترین نتیجه رو میگرفتم. به گذشته که نگاه میکنم میبینم که آدم های اشتباهی سر راهم قرار گرفتند و من به جای اینکه از...
-
روزهای تنهایی و تکراری
یکشنبه 27 خرداد 1403 23:59
چقدر دلم میخواست عین قدیم ها که ایران بودم اینجا رو زود زود آپدیت میکردم ولی نمیدونم چرا نمیشه. هر روز اتفاقات زیادی میفته و حوصلش نیست که آخر شب بیام بنویسم شون. این مدت که نبودم یه مدت اش سفر بودم و یه مدت اش هم درگیر ریسرچ و دانشگاه و کمی تفریح. دیشب رفته بودم کنسرت همایون شجریان و بیشتر ایرانی های نیویورک و...
-
ارزیابی رایگان برای گرین کارت
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 00:44
توی چند سلسله پست میخوام یه سری اطلاعات راجع به پروسه اپلای برای گرین کارت آمریکا از طریق روش NIW بدم. از همین اول بگم که من وکیل مهاجرتی نیستم و ممکنه همین اطلاعاتی که اینجا بدم ناقص باشه و حتی غلط باشه. بنابراین اینجا مرجع قانونی برای کسی نیست و از همگی میخوام که خودشون هم تحقیق کنند. قوانین و شرایط در مرور زمان...
-
آزمون جامع دکترا
سهشنبه 25 اردیبهشت 1403 00:23
خب این ترم هم تقریبا تموم شد. من این ترم یک درس داشتم با یه درس مباحث ویژه که حالت پروژه طور داشت. پروژه رو نتونستم تموم کنم و قرار شد که تابستون روش کار کنم. اون یکی درس رو هم فکر میکنم نمره خوبی بگیرم. اما این ترم تقریبا برای من سخت گذشت. دلیلش هم آزمون جامع بود که خیلی استرس داشتم. قرار بود که بهمون نتیجه رو ایمیل...
-
ایرانی های آمریکا
شنبه 15 اردیبهشت 1403 00:32
مهاجرت کردن و رفتن به یک کشور دیگه مخصوصا اگر تنها باشی خیلی سخته. خیلی سخته بتونی از لحاظ روحی خودت رو سرپا نگه داری. هر چقدر هم دورت شلوغ باشه یه زمان هایی هست که میبینی ناخودآگاه از گوشه چشم ات اشک داره سرازیر میشه. وقت هایی که اینجا بعد از ظهر میشه ایران شب هست و همه خوابن. وقتی از روز شلوغ برمیگردی خونه و دوست...
-
این چند مدت که نبودم
پنجشنبه 30 فروردین 1403 01:01
از آخرین باری که اینجا نوشتم خیلی وقته میگذره. اینقدر توی مدت اتفاقات زیادی افتاده که نمیدونم از کجا شروع کنم اولا که نوروز شد. اولین سال نوی دوری از وطن رو تجربه کردم. یاد عید ایران افتادم. دلم حال و هوای روزهای دم عید رو خواست. روزهای خونه تکونی و عجله و شلوغی خیابون ها توی روزهای منتهی به عید یه حس و حال دیگه ای...
-
اینترنت در آمریکا
دوشنبه 14 اسفند 1402 05:07
ایران که بودم یکی از آزار دهنده ترین کارها کار کردن با اینترنت بود. حالا اگه سر و کارم با چیزهایی بود که نیاز به قند شکن داشتند، که دیگه مصیبت بود. یادمه برای وصل شدن به تلگرام چقدر وقتم هدر میشد. وقتی میخواستم به یوتیوب وصل شم که دیگه واویلا بود. خلاصه عذاب عالم رو سرم هوار میشد وقتی میخواستم ساده ترین کارها رو انجام...
-
سبک زندگی در آمریکا
شنبه 5 اسفند 1402 03:09
از اینکه نتونستم چند مدتی رو بنویسم ناراحتم. امیدوارم این وبلاگ به روزهای اوج خودش برگرده. حقیقت اینه که آدم وقتی هنوز مهاجرت نکرده تمام دغدغه اش اینه که بتونه پای خودش رو به کشور مقصد برسونه. اکثر آدم ها معمولا به بعدش فکر نمیکنن. البته طبیعی هم هست. چون آدم نمیتونه چالش هایی که باهاش مواجه میشه رو پیش بینی کنه. یه...
-
اولین سال نو میلادی
سهشنبه 12 دی 1402 02:14
ایران که بودم، وقتی عکس های آمریکا و نیویورک رو نگاه میکردم خیلی به وجد میومدم. ولی بعد از حدود ۵ ماه که بیشتر تفریحاتم نیویورک گردی بوده، میبینم که وقتی که از کنار ساختمون ها، هتل ها، پل ها و کلا جاهای معروفی که میلیون ها نفر آرزوی دیدن اش رو دارن، رد میشم تقریبا هیچ حسی ندارم. انگار که دارم از کنار یه ساختمون...
-
سردرگمی های من
چهارشنبه 6 دی 1402 23:30
میدونم چند وقته اینجا رو آپدیت نکردم. یکی از دلایل اش شاید ناآرامی های ته دل خودم بوده. یکی از چالش هایی که موقع اومدن به آمریکا بهش برخورد کردم نحوه برخورد و رفت و آمد با ایرانی ها بوده. شاید چیز ساده ای به نظر بیاد ولی چون اکثر تفریحاتم گره خورده به جمع های ایرانی باید یه فکری بابت اش میکردم. چیزی که توی این چند ماه...
-
روز شکرگزاری
جمعه 3 آذر 1402 08:53
امروز به همراه سه تا از دوستان ایرانی برای مراسم روز شکرگزاری یا همون Thanksgiving به خانه یکی از آمریکایی ها رفتیم. یه زن و شوهر آمریکایی که تقریبا 40 سال شون بود و 4 تا بچه داشتند. بچه بزرگ شون آخرای دبیرستان بود. این اولین تجربه من از این روز بود و اصلا هیچ ایده ای از اینکه که قراره چه اتفاقی بیفته نداشتم. سلام...
-
فرق مهاجرت با مسافرت
چهارشنبه 17 آبان 1402 08:59
توی یه سری پست میخوام یه سری مطلب راجع به مهاجرت بنویسم شاید برای کسی مفید باشه. میخوام فرق مهاجرت با مسافرت رو بگم. ممکنه فکر کنید که این که معلومه فرق شون چیه ولی شاید کسی به یه جنبه دیگه اش نگاه نکنه. به کسی مسافر میگن که خونه اش رو برای یه مدتی ترک میکنه و هدفش از رفتن به یه جای دیگه اینه که بره اون کشور یا شهر رو...
-
روزهای دکترا
سهشنبه 18 مهر 1402 08:14
این روزا کمی گیج میزنم. هنوز روتین زندگی ام دستم نیومده. وقتی آدم میره یه کشور دیگه با کلی چالش جدید مواجه میشه. چالش هایی که قبلا نبودن. و لااقل اگر بودن کمتر احساس میشد. اینجا مملکت غربته. خیلیا فکر میکنن که مدینه فاضله است، ولی وقتی دو ماه میگذره میفهمی که باید خودتو بالا بکشی. دیگه باید از اون شادی و خوشحالی...
-
یک ماه در آمریکا
جمعه 7 مهر 1402 04:00
حدودا ۵ هفته است که رسیدم آمریکا. اصلا نفهیمدم این مدت چجوری گذشت. هفته های اول برام جذاب بود. بعدش وارد درس و ریسرچ شدم. البته سعی کردم آخر هفته ها خوش بگذرونم. تا حالا ۲ بار نیویورک رفتم. بار آخری کلی از جاهای دیدنی رو که قبلا از اینستاگرام دیده بودم رو با چشم خودم دیدم. تایمز اسکورو Central park و خیابون 5th...
-
دو هفته در آمریکا
جمعه 10 شهریور 1402 05:55
خب واقعا نمیدونم چرا این مدت اینجا رو آپدیت نکردم. اینقدر دیتا این روزا وارد زندگیم شده که خودم رو گم کردم. قبلا گفتم که با چه سختی پرواز کردم. کانتر ترکیش توی ایران منو به مرز سکته رسوند و بهانه اش این بود که کوله ات بزرگه. واقعا بهش التماس کردم و کلی حرف بین مون رد و بدل شد که مجال نوشتن در اینجا نیست. در نهایت با...
-
رسیدم آمریکا
جمعه 3 شهریور 1402 17:34
الان چند روز هست که رسیدم آمریکا. از لحاظ رفتن به مشکل خوردم. کانتر ترکیش تو ایران کوله ام رو به بهانه اینکه سنگینه تگ نمیزد و منو تا نیم ساعت دم پرواز نگه داشت. واقعا دیگه داشتم پرواز رو از دست میدادم. خدا لعنت اش کنه. بعدش با یه مکافاتی سوار هواپیما شدم. رسیدم استانبول و بعدش نیویورک. دانشگاه برام اوبر گرفت رایگان....
-
شب آخر
شنبه 28 مرداد 1402 01:14
همه این شب ها رو با لبخند و خنده سپری کردم. امشب دیگه بغضم ترکید. نوشتنم نمیاد. همینقدر بسه!
-
هفته آخر
دوشنبه 23 مرداد 1402 16:20
این هفته که داره میگذره آخرین هفته ایه که تو ایرانم. راستش از این حس کمی میترسم وقتی فکر میکنم هفته بعد یه جایی به دور از پدر و مادرم هستم. جایی که فرسنگ ها دوره و نمیتونی با گرفتن یه بلیت ساده بهشون سر بزنی. دارم از لحاظ روحی خودم رو آماده میکنم و به خودم القا میکنم که این راهی که اومدم هدف نبوده که بخوام از تلاش...
-
خداحافظی
یکشنبه 15 مرداد 1402 12:12
هفته ای که گذشت با خانواده رفتم شهرستان و قصدم از این سفر این بود که با اقوام و فامیل خداحافظی کنم. مامانم یه شب همه رو دعوت به شام کرد. خدا رو شکر تقریبا همه بودند. قبل از شام به دایی بزرگم گفتم که آخر این ماه میخوام برم اونور آب و کارام درست شده و.... دیگه تبریک گفتند و ارزوی سلامتی و موفقیت برام کردند. منم ازشون...