یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یکسال گذشت!

نشسته بودم روی نیمکت های دانشگاه  و همینطور که داشتم آسمون خراش های نیویورک رو تماشا میکردم و چایی ام رو میخوردم یادم افتاد که پریروز سالگرد ورودم به آمریکا بود. یادش بخیر! تک تک لحظات ورودم به آمریکا رو به یاد دارم. توی صف nonimmigrant ها توی فرودگاه جان اف کندی ایستاده بودم و در حالیکه به زور اینترنت فرودگاه وصل شدم با مامان بابام تماس گرفتم. وقتی صدای هم دیگر رو شنیدم ناخودآگاه همه مون زدیم زیر گریه. گفتم بابا من رسیدم آمریکا! بابام همینطوری که داشت گریه میکرد گفت خدا رو شکر. گفتم من حالم خوبه نگران نباشین.  گفتم من باید دیگه برم. دوستتون دارم. تلفن رو قطع کردم. چقدر اون لحظه دلم گرفت. ولی سریع خودم رو جمع و جور کردم. با خودم گفتم اینجا آمریکاست. کسی به حالت دلش نمیسوزه. باید همه چیز رو تحمل کنی. خیلی اتفاقات پیش روته! 

اومدم خونه ای که از قبل گرفته بودم. هم خونه ایم ناهار درست کرده بود. با هم خوردیم و رفتیم بیرون تا سیم کارت بگیرم. تک تک اون لحظات هم یادمه. اولین بار که داشتم توی خیابون های آمریکا قدم میزدم. چقدر همه چیز برام تازگی داشت. آدما, ساختمون ها و حتی آسمون اش با ایران فرق داشت. شب که شد تو اتاق ام یه پتو انداختم زیرم و خوابیدم. چقدر اون شب احساس تنهایی کردم. ساعت چهار صبح دیدم بابام داره زنگ میزنه. گفتم سلام. گفت خوابیدی؟‌گفتم آره . اینجا ۴ صبحه هنوز. گفت ببخشید هنوز عادت نکردم به تایم شما. 


اینو تعریف کردم چون امشب هم مثل اون روز احساس تنهایی کردم. احساس درموندگی کردم. ماجرا از این قراره که هم خونه ای قبلیم یه جاب گرفت و رفت بوستون. من باید هم خونه ای جدید پیدا میکردم چون میخواستم توی اون خونه بمونم. متاسفانه هم خونه ای که انتخاب کرد آدم درستی از آب درنیومد و هر روز توی این یک ماه گذشته داره منو با کارهای مختلف اذیت میکنه. دیگه امروز بهش گفتم ببین من حاضرم ۵۰۰ دلار بهت بدم فقط اجازه بده من از این خونه برم و خودت یه هم خونه جدید پیدا کن. خیلی توی این مدت اذیت شدم. حالا نمیدونم چی پیش میاد. ولی میدونم هر چی پیش بیاد خدا صلاحم رو میخواد. 


خدایا شکرت 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد