تصویری که مشاهده میکنین یک نمای کلی از زندگی منه. هر کسی یا چیزی منو وسط یا گوشه رینگ گیر اورده و داره کتک میزنه. زندگیه دیگه. گاهی باید بری و گوشه رینگ مشت بخوری و گاهی هم از بیرون از رینگ بهش نگاه میکنی و ازش لذت میبری.
دفاع پایان نامه، نوشتن مقاله جدید، اصلاح متن پایان نامه، تافل و جیاری و SOP و ایمیل به اساتید و غول مرحله آخر سفارت....
تکلیف همه اینا توی چند ماه بعد معین میشه.
فکر و خیال این ها باعث شده که گاها تا صبح بیدار بمونم. یه دفعه به خودم میام و صدای گنجشک ها رو میشنونم که جیک جیک میکنن. با صدای اونها متوجه میشم که صبح شده و من همچنان بیدار.
گاهی وقت ها دلم به حال خودم میسوزه و ساعت 6-7 میخوابم و 9 بیدار میشم.
از فردا میخوام موقتا بر خلاف میل باطنی ام روی مقاله جدید کار کنم. یه چند روز روش کار کنم و به جاهای خوبی برسونمش. بعدش میخوام یه چیزهای دیگه به پایان نامه ام اضافه کنم و بعد بدم به استادم که بخونه. به استادم هم میخوام بگم که اول شهریور میخوام دفاع کنم. نه زودتر نه دیرتر. زودتر چون نمیخوام تو مرداد بیفته. چون اگه برگه سبز رو بخوام بگیرم چه آخر شهریور دفاع کنم چه اول شهریور فرقی نداره و اونا برام اول شهریور تاریخ اعزام میزنن. و من میخوام در واقع حداکثر مهلت یکساله رو استفاده کنم. و دیرتر هم به این دلیل که میخوام یک ماه آخر تمرکز ام روی تافل باشه.
خدایا خودت کمکم کن که بتونم از سر همه این موانع بپرم و به خوبی و خوشی همه چی تموم بشه

سلام
شرایط سخته ولی به مرور درست میشه. فقط باید این برهایی که روی دوش ما هستن رو یکی یکی برداریم.
امیدوارم دانشگاه به منم اجازه بده تا شهریور مهلت داشته باشم برای دفاع. منم میخوام روی مقاله کار کنم در یکی دو ماه آخر.
سلام
دقیقا بارها رو باید یکی یکی برداشت.
مقاله رو شروع کن به نوشتن. همین که موقع دفاع نشون بدی که مقاله رو نوشتی خیلی موثره. حالا اگر هم نرسیدی سابمیت کنی مشکلی نداره.