یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

گرفتن گواهی موقت فارغ التحصیلی

هفته ی پیش بود که بلاخره رفتم دانشگاه تا این گواهی موقت رو بگیرم.

آخه برای اینکه ریز نمرات و تائیدیه تحصیلی رو به دانشگاه ارشدم پست بشه باید اول صبر میکردم تا گواهی موقتم بیاد. البته یکی از دوستام یه دانشگاه دیگه بود و براش بدون اومدن گواهی پست کرده بودن.

یه بار توی مهر ماه رفتم که ببینم آماده شده یا نه. دیدم خانومه گفت هنوز صادر نشده و سه هفته دیگه بیا. 

منم سه هفته دیگه رفتم . گفت آماده شده. اول برو یه برگه تسویه حساب بگیر و بیا پیش من. رفتم برگه رو گرفتم و بهش دادم. یه برگه دیگه داد و گفت برو اتاق روبرو که بگیری. خلاصه رفتم و گرفتم و خیالم از این هم راحت شد. 

یه اشتباهی که اینجا کردم رفتم دانشکده خودمون تا نامه دانشگاه ارشد رو بدم که تایم ناهار رسیدم. یه دفعه مسئولش رو توی محوطه دیدم. بهش گفتم ببخشید تایم ناهارتون هست؟ گفت اگه اجازه بدین.خیلی بد جوابم رو داد. بعد خودش گفت چی کار داری؟ گفتم این نامه رو باید به شما بدم؟ گفت نه، دیگه کارت اینجا تموم شده. باید بری مرکز. دوباره کلی راه رفتم و سوار مترو و تاکسی شدم که بلاخره ساعت 1 رسیدم. نامه رو دادم و گفتن که ما طی دو هفته آینده با پست پیشتاز براشون میفرستیم


خلاصه این کارم هم تموم شد و رفتم 5 سری کپی از گواهی گرفتم 

چون بعد شش ماه که اصل مدرک یا دانشنامه رو میگیرم این گواهی رو ازم میگیرن. 

خدایا شکرت

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 28 آبان 1398 ساعت 23:27

وبلاگ زیر آسمان خدا رو میشناسی؟ به کارت میاد داداش . به مهاجرت از طریق ازدواج هم میتونی فکر کنی

آره میشناسم و یکی از وبلاگ هایی بوده که توی این سه چهار سال ازش انگیزه گرفتم
ترجیح میدم صرفا به خاطر اینکه مهاجرت کنم ازدواج نکنم
ممنون. موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد