یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

با دانشگاه تسویه کردم


کلا مساله دفاع کردن یه چیزه و تسویه حساب با دانشگاه یه چیز دیگه!

بعد از اینکه دفاع کردم، یه سری اصلاحات که داورها گفته بودند رو انجام دادم و برای استادم فرستادم. استادم هم تایید کرد. بعد میبایست یه برگه پر میکردم و مقالاتم رو ضمیمه میکردم. چون مقالاتم هنوز تحت داوری بودند یک نمره گرفتم و در نهایت استادم نمره ام رو ثبت کرد و امتیاز 19 یا عالی رو گرفتم. بعد یه نسخه کپی از صفحه تاییدیه هییت داوران گرفتم و باید ضمیمه پایان نامه میکردم.

 بعدش باید یه سری امضا از آزمایشگاه و مدیر گروه میگرفتم. و هم چنین فایل ورد و پی دی اف پایان نامه رو در 3 عدد سی دی ریختم. 2تاش رو به دانشکده دادم و یکی رو بردم کتابخانه که تحویل بدم. مسئول کتابخانه بهم گیر داد که صفحات عناوین فصل ها و چکیده انگلیسی نباید شماره داشته باشه. دیگه هر چی اصرار کردم قبول نکرد و گفت باید درست کنی. گفتم که من لپتاپ نیاوردم و راهم هم دوره. نمیشه چشم پوشی کنید؟ گفت اگه برای تو چشم پوشی کنم باید برای بقیه هم این کارو بکنم. گفت برو طبقه پائین ببین همکارم میتونه برات انجام بده یا نه! رفتم یه خانومه بود و گفتم همچین مشکلی دارم. گفت باشه انجام میدم. 10 دقیقه طول نکشید که برام درست کرد و گفتم چقدر میشه؟ گفت 30 تومن!!! دیگه همونجا براش کارت به کارت کردم. سی دی رو بردم دوباره طبقه بالا و گفت که ازت هزینه گرفت؟ گفتم بله. گفت چقدر؟ گفتم 30 تومن. گفتم ولی ارزشش رو داشت چون باید کلی راه میرفتم و برمیگشتم. و بهش گفتم که تمپلیت دانشگاه خیلی گنگ صحبت کرده و این مواردی که شما گفتین رو ننوشته اصلا وگرنه من خودم از قبل انجامش میدادم. گفت که نمیدونم من تازه از اول شهریور اینجا اومدم. دیگه یه نامه بهم داد که بدم به آموزش دانشکده.

و بعد از اون رفتم سایت رایانه که از اونجا هم امضا بگیرم. مسئول اش گفت که آدرس ایمیل دانشگاهی ات رو بده که غیرفعال اش کنم. آدرس رو دادم و حذف اش کرد. و اونم امضا کرد و این دو تا نامه رو بردم آموزش دانشکده. گفت همه چی اوکیه. هر موقع تعداد واحدهات تو سامانه گلستان 32 واحد شد درخواست فارغ التحصیلی بده. تازه این مرحله تسویه دانشکده بود. مرحله فارغ التحصیلی رو باید از طریق سامانه پیگیری کنم. 

چند روز پیش استاد راهنمام گفته بود که یه نسخه صحافی شده از پایان نامه ات برام بیار تا اگر دانشجویی خواست بهش بدم. چون نسخه پی دی اف ممکنه دست به دست بچرخه. دیگه منم روز پنجشنبه بردم صحافی و هزینه اش 224 تومن شد. هر برگ 1500 تومن و صحافی 70 تومن. دیگه امروز بهش تحویل دادم و یه مقدار صحبت کردم و برگشتم خونه. حالا فعلا منتظرم که اون شخصی که قراره نمره ام رو تو سایت تایید کنه بیاد و هر موقع تعداد واحدهام 32 شد درخواست فارغی بدم.

تمام این مراحلی که اینجا نوشتم توی یک روز انجام نشده و در واقع توی 10 روز پیش بوده. چون یه روز مدیر گروه نیومده و یا یه مشکلی دیگه ای بوده. خلاصه که به قول معروف تا باشه از این زحمت ها. 

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 15 شهریور 1401 ساعت 13:39

تبریک می گم. این هم یک مرحله است.

ممنون

یه دانشجو یکشنبه 13 شهریور 1401 ساعت 02:14

چقدر خوبه اینارو با جزییات نوشتی برام روشن شد بعدش چی میشه
من الان تو مرحله پاورپوینت درست کردنم برای دفاع. پایان نامه رو هم تحویل دادم به داورها. فکر کنم توی این ده ۱۲ روز حسابی وقت دارن ایراد بگیرن
بقول خودت تا باشه ازین زحمت ها

نگران نباش. همه اینا میگذره و خاطره میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد