چند هفته پیش داشتم فکر میکردم که بیشتر پسر و دخترای فامیل که هم سن من هستند (حتی کوچک تر از من) ازدواج کردند یا در شرف ازدواج هستند. تقریبا نصف دوستان دبیرستان یا کارشناسی هم مزدوج شدند. عملا من اگر بخوام یه روزی زن بگیرم فکر نمیکنم بتونم کسی رو توی فامیل انتخاب کنم. حالا فکرم توی این موضوع بود که واقعا چجوری ملت دارن ازدواج میکنن. درسته که خدا روزی رو میده. و من خیلی به این موضوع معتقدم. ولی خدا به آدم عقل هم داده. قرار نیست که من به هر قیمتی ازدواج کنم و بعد هر روز دغدغه این رو داشته باشم که چجوری مایتحاج اولیه ام هر روز قیمتش داره بالاتر میره و من هر روز دارم بدبخت تر میشم.
من هیچ وقت آدمی نبودم که توقع داشته باشم اول زندگی همه چی رو داشته باشم. ولی با هر معیاری که این موضوع رو میسنجم میبینم که نمیتونم از پس یه زندگی خوب بربیام. من فکر میکنم که آدم باید دید بلند مدت داشته باشه. من حتی اگر از پس سال های اولیه زندگی مشترک بربیام ولی نمیتونم بعد از اون رو تحمل کنم. هر چه قدر هم توقع ام پایین باشه ولی دیگه نمیتونم از توقع ام از یک سطح اولیه معمولی پایین تر باشه.
بعد با این شرایط اگر قرار باشه کسی بچه دار هم بشه واقعا فشار سنگینی رو تحمل میکنه.
نمیدونم واقعا. ولی فعلا تصمیمم اینه که با توجه به شرایط من و شناختی که از خودم دارم اینه که اشتباه است که اگر من هم مثل بقیه ازدواج کنم. بماند که هنوز مورد مناسبی رو پیدا نکردم. البته دو سه نفر بودند که در برهه ای زندگیم بهشون فکر میکردم ولی الان دیگه با توجه به این شرایط اقتصادی پشیمون شدم.
این صرفا نظر شخصی من بود. و هیچ وقت قصد قضاوت در مورد کسی رو ندارم. بر عکس فکر میکنم که کسی که ازدواج کرده در بعضی مسائل خیلی به نفع اش شده.
ولی برای من فعلا تصمیم مناسبی نیست. مخصوصا که قصدم مهاجرت هست.
قبلا در مورد این موضوع بحث کردم که واقعا مهاجرت با همسر خیلی کار سختیه. به نظرم بستگی به کشور مقصد هم داره. مثلا کانادا به همسر اجازه کار میده و همسر به شرط اینکه زبانش خوب باشه میتونه کار کنه. ولی خب این موضوع برای آمریکا غیرممکنه. خیلی سخته که همسرت رو با خودت ببری و اون مجبور باشه که صرفا توی خونه بمونه. مگر اینکه اونم مثل شما بتونه اپلای کنه و درس بخونه. این مورد هم کار سختیه. چون باید توی همون شهر خودت دانشگاه پیدا کنه و اما و اگر که آیا بتونه فاند پیدا کنه یا نه.
از طرف دیگه فکر میکنم که داشتن همسر در مهاجرت خیلی میتونه مفید باشه. ساده ترینش اینه که یک همدم داری که در روزهای سخت مهاجرت میتونه بهت دلداری بده و کمی از این غم دوری از ایران رو کم کنه. هم چنین کسی که مجرد میاد بعد چند سال بلاخره باید یک همسر پیدا کنه. پیدا کردن یک نفر مناسب هم خارج از کشور کار سختیه. گزینه ها محدود هستند ولی از طرف دیگه من فکر میکنم که کسی که تونسته مهاجرت بکنه و از طریق تحصیلی اومده باشه، آدم قوی هست و قطعا ویژگی های مثبتی داره که میتونه برای ساختن یک زندگی مشترک مناسب باشه.
نوشتی دختر و پسرت افتخار میکنن بهت که مهاجرت کردی و الان اونا تو آرامش هستن.
کسخلی چیزی هستی یا واقعا اینجوری فکر میکنی؟ بدهکارن بهت بچه هات؟ یا انتخابی در کار بوده از سمت اونا که تو پدرشون بشی؟
اگه بچه ت اومد تو آمریکا بهش تیراندازی کردن بمیره بازم افتخار میکنی به خودت؟ اصلا در مورد زندگی چی میدونی؟؟
سلام
. من از مخالفین سرسخت ازدواج بودم. به همین دلایلی که نوشتی. در واقع دلایل اولیه که همین مالی هستن و چه برسه به دلایل خیلی مهم که شخصیت و اهدافتون و... هست.
خوبه که از دغدغه هات می نویسی. من یه خانمم و دو ساله متاهلم قصد مهاجرت هم داریم. دوستام بچشون میره مدرسه
ما به هیچ وجه قصد بچه داشتن نداریم چون نمی خوایم یه نفر رو بدبخت کنیم توی این کشور! حتی اگه وضع اقتصادی خوب بشه که نمیشه؛ اون بچه ازادی نداره!
ازدواج اصلا شبیه هیچ اتفاق دیگه ای نیست که نسخه پیچید زمانش چه موقع باشه، طرف فامیل باشه یا غریبه ، ایرانی یا غیر ایرانی یا بگی بقیه انجام دادن من موندم! انشالله زمان مناسبش با آدمی که واقعا جفت شما باشه میرسه
الان توی شرایط شجاعانه ای هستی و داری مسیر خاصی رو انتخاب میکنی نسبت به اطرافیانت و این ترسهات طبیعیه.
سلام
ممنونم از نظر شما
من هیچ وقت نمیگم که کسی که مزدوج شده یا حتی بچه دار هست، مهاجرت به دردش نمیخوره. برعکس من فکر میکنم که کسی که با بچه کوچیک مهاجرت کرده واقعا آدم پر تلاش و با جربزه ایه و من همیشه همچین آدم هایی رو تحسین میکنم.
دقیقا شما درست میگین. یکی از دلایل مهاجرت من و خیلیا اینه که بتونیم یه آینده خوبی برای بچه هامون بسازیم. از ما که گذشت ولی دوست دارم بعد چند سال پسرم یا دخترم بهم افتخار کنه که من یه روزی جرات کردم و مهاجرت کردم و دلیل اینکه الان اونا تو آرامش هستند جراتی بود که موقع مهاجرت به خودم دادم و همه سختی ها رو تحمل کردم.
راجع به پیدا کردن یک فرد مناسب برای ادامه زندگی هم ترسی ندارم. حس میکنم که بر کف دست خدا نشسته ام. میسپارم به خودش.
سلام
تو رو خدا خودتو بگاردریل نده.این چیزا رو دیگه بهش فکر نکن.متشکر
اپلای کن و برو ، همونجا قطعا گزینه های جالبی پیدا میشه
اینجا بخوای حتی با یکی دوست بشی هم قراره ترمز دستیت بشه.الکی واسه خودت داستان درست نکن.
سلام
ممنون از نظرت
هر کی ازدواج کنه خره
یه خر محض
تمام
اهان راستی بچه دارم که شه ینی خریت رو رد کرده