یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

زمستان است!


حدود یک هفته میشه که تقریبا دیگه کار مفیدی نکردم. به جز هفته پیش که درگیر یه سری اصلاحیه های مقاله اول بودم، دیگه عملا این هفته کاری نیست که انجام بدم و تقریبا کارام تموم شدن. 

یه مصاحبه هفته پیش داشتم که بد نبود ولی خوب هم نبود. چون بعد از مصاحبه 3 تا ایمیل زدم که دیگه جواب ندادن. من خودم خیلی دانشگاه و ریسرچ شون رو دوست داشتم ولی خب دقیقا باهاشون مچ نبودم و خلاصه نشد که بشه. کلا فکر کنم امسال 6 تا مصاحبه داشتم. که یا من از اونا خوشم نیومده یا اونا از من . البته بیشتر اونا منو قبول نکردن ولی خب یک استاد هم بود که منو میخواد ولی عملا من نمیخوام چون رنک دانشگاهش پایینه. ولی خب برای محض احتیاط براش اپلای کردم. 

دیگه به جز اون مصاحبه به یکی دو تا از استاد های کانادا هم تازه پوزیشن باز کرده بودند ایمیل زدم و اونا هم جواب ندادن. 

دیگه عملا همه ددلاین ها تموم شده و فقط ددلاین 1 فوریه مونده که دانشگاه های خیلی کمی هستند. منم دیگه از ریماندر زدن دست کشیدم چون دیگه فایده ای نداره. البته همین مصاحبه قبلی رو هم به لطف ریماندر هفتم گرفتم. ولی خب احساس میکنم اگر دیگه بیش از این ایمیل بزنم دارم شان خودم رو پایین میارم.

من امسال تمام تلاش ام رو کردم و از خودم راضی ام. توی این 4-5 ماه گذشته شدیدترین استرس های زندگیم رو تحمل کردم. دفاع ارشد، مقاله، تافل، جیاری، مکاتبه و در نهایت اپلای. توی بعضی هاش موفق بودم و توی بعضی ها مثل جیاری ناموفق. ولی نکته اینجاست که تمام تلاش ام رو کردم و حسرت چیزی رو نمیخورم. اگرچه شاید به عقب برگردم یک سری زمان بندی ها رو بیشتر دقت میکردم. ولی خب در مجموع از خودم راضی ام. 

از مکاتبه کردن با اساتید زیاد شانس نیاوردم. و به جز یک دانشگاه که با موافقت استاد اپلای کردم، بقیه اپلای هام بدون استاد یا اصطلاحا بلایند بوده. بدی این بدون استاد اپلای کردن اینه که نمیدونی استادها فاند دارند یا نه. ولی من سعی کردم دانشگاه هایی رو اپلای کنم که استاد توی فیلد من لااقل 2-3 تا داره. و رنک های مختلف هم اپلای کردم. از رنک 70 آمریکا تا 250. سعی کردم طیف مختلفی از دانشگاه ها باشه که اگر از یه دانشگاه رنک خوب پذیرش نگرفتم لااقل از یک رنک متوسط یا نسبتا ضعیف بگیرم. خلاصه اش اینه که سعی کردم یه جوری اپلای کنم که لااقل از این 10 تا دانشگاه، یک دانشگاه بهم فول فاند بده. که امیدوارم با لطف خدا بده. 


چند وقتیه شبا قبل از اینکه بخوابم از خدا تشکر میکنم و شکرش میکنم بابت اینکه امروز هم بهم قوت و نعمت داد که یه روز دیگه رو توی این دنیا ببینم. صبح ها هم تا جایی که بتونم توی دلم یه الهی به امید تو میگم. فکر میکنم که این تنها کاریه که میتونم بکنم. چون واقعا هیچی ندارم. نه عبادت درست و حسابی دارم نه کار خفنی توی زندگیم کردم که بقیه ازم سود ببرند. خدایا شکرت 

نظرات 2 + ارسال نظر
Li جمعه 7 بهمن 1401 ساعت 10:03

ی پست بذار بپرس هر چی میخوای رو منم کامنت میذارم بهت میگم. میتونی کامنت ها هم پابلیک کنی تا آرشیوت تکمیل بشه برای بقیه

ممنونم
چشم. حتما از راهنمایی های شما استفاده خواهم کرد.

Li پنج‌شنبه 6 بهمن 1401 ساعت 07:24

من کانادا ام. اگه دوست داشتی چیزی بدونی بگو برات میگم.

سلام
ممنونم از نظرتون. چجوری میتونم به شما پیام بدم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد