یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

گرفتن دانشنامه

بلاخره چشم مون به جمال اصل دانشنامه روشن شد. 

من گواهی موقت رو اسفند ماه گرفته بودم و برنامه ام این بود که بعد از سفارت درخواست اصل دانشنامه رو بدم.

حدود 1 اردیبهشت توی سامانه گلستان درخواست دادم. اولش مسئول دانشگاه مون تایید نکرد و کامنت داد که باید 6 ماه از گرفتن گواهی موقت بگذره تا بتونی اصل دانشنامه رو بگیری. 

ولی من دوباره درخواست دادم و توضیح دادم که من پذیرش دکترای خارج از کشور دارم و در 3 ماه آینده ایران نخواهم بود. حدود 10 روز بعد درخواست ام تایید شد و پیام دادند که دانشنامه به همراه ریزنمرات آماده است و روزهای یک شنبه و سه شنبه ساعت 8 تا 11 بیا بگیر. فرداش رفتم دانشگاه و بعد از گرفتن نامه عدم بدهی به صندوق رفاه و پس دادن گواهی موقت، اصل دانشنامه و ریزنمراتم رو گرفتم. بعدش رفتم دبیرخانه و یک تمبر باطل کردم و تمام. 

یعنی باورم نمیشد که دانشنامه رو گرفتم. 

زمان عین برق و باد میگذره. انگار همین دیروز بود که با بابام رفته بودم برای ثبت نام ارشد. و حالا بعد از حدود 3 سال اصل مدرک ام رو گرفتم. 

نمیدونم چرا سایز دانشنامه اینقدر بزرگه. نه A4 هست نه A3. توی کاور نمیره. و دانشگاه هم با کج سلیقه ای همینطوری بهم تحویل داد. یکی نیست بگه بابا توی یک پوشه ای، کاوری چیزی بذارین. خیر سرمون فوق لیسانس گرفتیم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
فاضله جمعه 15 اردیبهشت 1402 ساعت 00:50 http://golneveshteshgh.blogsky.com

مبارک باشه

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد