یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

متروی تهران

من بیشتر از ۱۰ ساله که دارم از مترو استفاده میکنم. در مدت این سالها شاهد تغییر بافت مترو و رفتار مردم شدم. به نظرم یکی از جاهایی که میشه یک جامعه رو از ابعاد مختلف بررسی کرد مترو هست چرا که جامعه آماری بالایی داره و تنوع زیادی وجود داره‌. 

از بعد شلوغی باید بگم که مترو هر سال داره شلوغ تر میشه‌. به طبع اون ایستگاه های بیشتری تاسیس شدن ولی  باز هم واگن ها شلوغه‌. این میتونه هم ناشی از افزایش جمعیت تهران باشه و هم کمبود واگن ها.

مسئله دوم که میشه بررسی کرد از بعد اقتصادی هست. سال های قبل تعداد دست فروش ها زیاد نبود. ولی الان میبینم که خیلی بیشتر شدن. عموما هم افرادی هستند که از شهرستان ها برای کار به تهران اومدن‌. بعضی اوقات میبینم که یک پدر سالخورده داره با التماس یه جفت کفی کفش به قیمت ۵ هزار تومن میفروشه ناراحت میشم. با خودم میگم که این پیرمرد چقدر باید کفی بفروشه که بتونه خرج شکم خودش رو توی این مملکت دربیاره. یا وقتی زنی جوان رو میبینم‌‌ که میان انبوه مردها راه خودش رو باز میکنه و دست فروشی میکنه. آدم این صحنه ها رو میبینه باید خون گریه کنه. و مسئولینی که باید بمیرند. به سادگی میشه مشاهده کرد که جامعه ما روز به روز و با شدت زیادی داره فقیر تر میشه. فقط کسانی که پول دارند با دلالی کردن گردن شون کلفت تر میشه. 

مسئله آخر که میخوام بهش اشاره کنم فرهنگ مردم هست. به نظرم باز هم میشه فرهنگ مردم رو از مترو متوجه شد. چند بار من شاهد دعوا تو مترو بودم. این فرهنگ که باید اجازه بدی اول مسافرین پیاده بشن و بعد شما سوار بشی اغلب رعایت نمیشه. یا در گذشته وقتی فرد سالخورده ای سوار میشد یه عده از صندلی شون بلند میشدند و جاشون رو به اون فرد میدادند ولی الان کمتر این کار رو میبینم. یا اصلا صندلی هایی که مخصوص افراد سالمند هست اغلب توسط جوان تر اشغال شده اند. فرهنگ کتاب خوانی رو میشه از مترو هم بررسی کرد. شما برو توی یک قطار و سرشماری کن که چند درصد مردم دارن کتاب میخونن. من خیلی کم این صحنه رو دیدم که یه نفر داشته کتاب میخونده. اغلب و بالای ۹۰ درصد مردم تلفن دست شونه و وقتی نگاه میکنی میبینی که ۷۰ درصد دارن بازی میکنن و ۳۰ درصد دارن تو اینستاگرام ول میچرخن و خودشون نمیدونن دنبال چین. 

من به شخصه جزو افرادی هستم که نه میتونم کتاب بخونم چون سرم درد میگیره و نه اینکه از گوشی استفاده میکنم. ترجیح میدم که چشم هامو رو هم بذارم و کمی تمرکز کنم. البته یه زمانی بیشتر وقتم رو تو مترو زبان میخوندم ولی دیگه الان معمولا کاری نمیکنم.

این موارد بالا رو میشه در جاهای دیگه مثل اتوبوس و تاکسی هم بررسی کرد و دید که چقدر مردم ما از جنبه های مختلف زندگی دارم پیشرفت یا پسرفت میکنیم.

نظرات 3 + ارسال نظر
Homa چهارشنبه 24 خرداد 1402 ساعت 03:03

حالا صبر کن ویزات بیاد بعد از این پست ها بذار

ج یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 08:39

بهترین شغل در واگن ها گدایی است
سرمایه که نمی خواهد
در آمدش هم میلیونی بدون مالیات و عوارض است
فقط من مونده ام اینها کجا دستشویی می روند
چون هیچ ایستگاهی دستشویی و توالت ندارد

یه دانشجو یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 00:39

چقدر دقیق توصیف کردی. منم هر روز شاهد این صحنه ها هستم و دلم میگیره اما کاری از دستم بر نمیاد. این روزها که دنبال زبان و اپلای هستم با خودم فکر میکنم فقط درصد کمی می تونیم زبان بخونیم و تو فکر مهاجرت باشیم بقیه ایران چی

دقیقا منم خیلی دوست دارم کمک کنم یا چیزی بخرم. ولی مسئله اینه که با خرید من چیزی درست نمیشه و اون فرد بیشتر دست فروشی میکنه. در حالیکه این مسائل ریشه در ضعف اقتصاد داره و باید اساسی حل بشه که بعید میدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد