توی این هفته رفتم کارهای معافیت تحصیلی رو انجام دادم. جزییات اش رو مینویسم شاید برای کسی مفید باشه.
اول توی سامانه سخا و سجاد درخواست دادم. توی سخا باید گزینه معافیت تحصیلی خارج رو زد و یک سری اطلاعات میخواد و یک سری مدرک رو که در سامانه سجاد اومده رو در قالب یک فایل اپلود کرد و در نهایت ۳۰ هزار تومن پرداخت کردم. توی سامانه سجاد هم گزینه صدور معافیت تحصیلی رو زدم و یک سری مدرک آپلود کردم و ۱۲ هزار تومن پرداخت کردم.
نکته خیلی مهم: برای ثبت معافیت باید تاریخ اعزام بعد از تاریخ شروع ترم یا اینکه تاریخ شروع کلاس حداکثر ۲۹ روز بعد از تاریخ اعزام باشه تا درخواست تون قبول بشه. اگر تاریخ اعزام قبل از تاریخ شروع ترم باشه باید قبل اش این مشکل رو حل کرد. ۲ روش وجود داره: اول اینکه میشه از طریق پلیس بعلاوه ۱۰ تاریخ اعزام رو یک ماه عقب انداخت. روش دوم اینه که به نظام وظیفه مراجعه شود و بهتره یا برین باجه اعزام یا اینکه برین پیش سرهنگ قربانی که توی انتهای سالن ۳ سمت چپ هستند. درخواست تون رو بهش بگین و با نشون دادن نامه پذیرش راهنمایی تون میکنند که کجا برین و احتمال زیاد مشکل تون حل میشه.
بعد از اینکه درخواستم توی سخا به تایید نهایی وزارت علوم رسید، رفتم نظام وظیفه. اول رفتم سالن ۳ یه شماره از قسمت معافیت تحصیلی گرفتم. بعد رفتم پیش سرهنگ قربانی که تایید اولیه بزنه برام. بعد رفتم امور مالی که نامه خطاب به بانک برای گذاشتن وثیقه بهم بده.
نکته مهم: افسر امور مالی خیلی اذیت میکنه که ممکنه بانکی که شما حساب دارین رو بهتون نده. مثلا ممکنه بانک کشاورزی بهتون بده و اگه شما حساب کشاورزی نداشته باشید کلی علاف میشین. چون اولا بانک کشاورزی بیرون نظام وظیفس و یه ربع راهه و اول باید برین حساب باز کنید و بعد پولتون رو انتقال بدین. بنابراین به افسر اصرار کنید که فقط در یک بانک حساب دارین.
من بهش گفتم که بانک سپه بده. گفت که کشاورزی هم خوبه. گفتم حساب ندارم. گفت خب باز کن. گفتم دوره و پام درد میکنه. گفت با موتور برو . بعد آخر سر بانک ملی بهم داد. من پولم توی بانک سپه بود. رفتم بانک سپه که پولم رو ساتنا کنم، به مسئولش گفتم که ملی سود میده؟ گفت نه! گفتم که من با سود میخوام. گفت برو به مسئولش بگو شاید برات عوض کنه. دیگه دوباره رفتم پیش افسره و با خواهش و التماس بانک سپه برام زد.
مراحل گذاشتن وثیقه کلی طول کشید. کلی فرم دادن که باید پر میکردم و امضا میکردم. یعنی هیچ کدوم از فرم ها رو نخوندم و همینطوری امضا کردم. واقعا هم نمیشد خوند از بس پیچیده بودن. شانس ما اون روز استعلام ثبت احوال هم قطع بود. ولی تا من سپرده رو باز کردم سیستم وصل شد. در نهایت یک ضمانت نامه بانکی بهم دادن. مبلغ وثیقه ۴۶ تومن با سود و ۴۱ تومن بدون سوده. من با سود گذاشتم که به ۳۶ میلیون اش سود ۱۶ درصد تعلق میگیره. یعنی حدود ۴۸۰ تومن ماهیانه و این سود رو میشه تا اتمام معافیت تحصیلی که ۶ سال هست برداشت کرد. حدود ۹ میلیونم کارمزد و اینا کم شد.
بعد از اینکه ضمانت نامه رو گرفتم ازش عکس انداختم و دوباره بردم امور مالی. اونجا بهم یک نامه داد خطاب به امور دانشجویان.
از نظام وظیفه اومدم بیرون و تا پل چوبی پیاده رفتم. اونجا تاکسی سوار شدم و قبل از فردوسی سر خیابون موسوی پیاده شدم. یه کم پیاده رفتم بالا. از درب اصلی شماره گرفتم و وقتی شماره ام اعلام شد از درب پایینی وارد شدم. نامه رو به کارشناس دادم و بهم گفت که این نامه رو باید توی سجاد اپلود کنی و یک سری مدارک هم گفت که کپی شون رو آماده کنم. نامه رو بردم انتشاراتی داخل سازمان و برام توی سجاد اپلود کرد و ۲۴ تومن گرفت. دوباره با مدارک رفتم پیش همون کارشناس و برام تشکیل پرونده داد و یک نامه خطاب به اداره گذرنامه برای مجوز خروج داد. نامه رو بردم پیش خانوم عصمتی و ویزام رو نشون دادم، اونم نامه رو امضا کرد و گفت برو اداره گذرنامه.
دیروز بود که رفتم گذرنامه. اول نامه رو بردم دبیرخانه که توی سیستم ثبت کنه. بعد رفتم ساختمون اصلی و باجه ۹ شماره گرفتم. بعد گفت که برم انتشارات و فرم کوچک خروجی بگیرم. اونو گرفتم و پر کردم و همراه پاسپورتم تحویل یه سرهنگ دادم. اونم بهم یک رسید داد و گفت که فردا برم پاس ام رو بگیرم.
امروز رفتم گدرنامه و باجه ۴ پاس ام رو گرفتم. هیچ مهری توی پاسم نزدن. فکر کنم مجوز خروج رو سیستمی ثبت کردند. سرهنگه گفت که از ۱ مرداد تا ۱ مهر اجازه خروج دارم. یه باجه دیگه یه ساختمون دیگه بود که استعلام ممنوع الخروجی میشد گرفت. منم میخواستم بگیرم که مطمئن شم که مشکلی وجود نداره، دیدم خیلی شلوغه و پشیمون شدم و اومدم بیرون.
پی نوشت: اداره گذرنامه یکی از بی در و بیکر ترین اداراته. واقعا هم خیلی شلوغه و هم اینکه مدیریت ضعیفی داره. من واسه گرفتن یه فرم کلی تو صف انتشارات بودم. درحالیکه میشد این فرم رو همون باجه ها به ملت بدن. ولی اینا برای دادن یک برگه هم از ملت پول میگیرن.
این همه مراحلی بود که توی این ۳ روز طی کردم. یه کم طولانی شد ولی سعی کردم با جزئیات بنویسم.
نمی دونی وبلاگت چقدر کمک کننده بوده برام توی مسیر مقاله و اپلای.
کلی بهش سر میزنم و از تجربه هات استفاده میکنم و میگم خدا خیرت بده هر جا هستی!
امیدوارم زود با شرایط کشور جدید وفق پیدا کنی و یه روز بیام بخونم که می درخشی و شرایط خیلی عالی پیدا کردی.
سلام
خیلی ممنونم. نظر لطف تونه
خیلی خوشحالم که نوشته های من کمک کننده بوده.
امیدوارم که شما هم به هر هدفی که دارین زودی برسین و آرزوهاتون رو زندگی کنید.
واقعا خسته نباشید



نمای خیلی خوبی از مفهوم هفت خان رستم رو توی پروسه مهاجرت به تصویر کشیدید،ممنون
دیگه رفتنی شدید، دیگه این ماه ،ماهه آخره. ازش لذت ببر و وقتی رفتی خیلی خوب زندگی کن، چون لیاقتش رو دارید
خیلی ممنون
آره خیلی سختی کشیدم توی این یکسال و نیم اخیر. ولی خب باعث شد بزرگتر بشم.
حتما. تنها چیزی که اذیتم میکنه دوری از خانواده مه که کاریش نمیشه کرد.
مرسی از پیام تون