اول سال است و یکی از چیزهایی که ممکن است شما را هم آزار بدهد، جلو کشیدن ساعتهاست! شاید یک هفته طول بکشد تا انسان خودش را با شرایط جدید وفق بدهد.
(من قبل از عید، در یک کلاس مطرح کردم، از ۳۰ نفر فقط یک نفر آن هم دست و پا شکسته میدانست که چرا ساعتها را جلو میکشیم!)
ابتدا نگاهی به مسیر حرکت زمین به دور خورشید بیندازید:
همانطور که میبینید، مسیر حرکت زمین به دور خورشید، یک مسیر بیضوی شکل است که خورشید به یک طرف بیضی نزدیکتر است. بیشتر به محور حرکت زمین (یعنی آن خطی که از وسط زمین رد شده) دقت کنید.
همه چیز به محور زمین برمیگردد که یک محور کج است. وقتی کشور ما که در قسمت بالایی کره زمین (یعنی Northern) قرار دارد به بالای مسیر بیضوی میرسد (یعنی به 3. January) نسبت به خورشید در وضعیتی قرار میگیریم که خورشید را کمتر میبینیم و از طرفی همانقدر هم که میبینیم، به صورت مستقیم نمیبینیم! (یعنی با اینکه خورشید به کره زمین نزدیکتر است و انتظار داریم هوا گرمتر شود اما چون به طور مستقیم نمیتابد و کمتر میتابد، هوا سرد میشود) بنابراین هوا در نیمکره شمالی سرد میشود و شبها هم طولانیتر. (Northern winter)
و برعکس، وقتی به قسمت پایین مسیر میآییم با اینکه از خورشید فاصله میگیریم اما چون خورشید مستقیم به کشور ما میتابد و مدت بیشتری هم میتابد، هوا گرم میشود و در حقیقت در تابستان قرار میگیریم.
به هر حال، نکته اینجاست که در شش ماه اول سال روزها بلندتر میشود. یعنی مثلاً الان که ۳ فروردین است، اگر ساعت را جلو نکشیم، ساعت ۴:۴۰ دقیقه اذان صبح را میگویند و یک و نیم ساعت بعد هم که آفتاب میزند، یعنی ساعت ۶:۱۰ هوا کاملاً روشن است! حالا به مرور که به ابتدای تابستان برسیم، ساعت ۳:۱۰ صبح اذان صبح را میگویند و حدوداً ساعت ۵ آفتاب در آسمان است!
خوب، شما ساعت چند کار را شروع میکنید؟ حدوداً ساعت ۸ صبح! این یعنی شما ۳ ساعت از روشنایی روز را که هوای بسیار ملایمی دارد از دست دادهاید و در عوض دم ظهر با آن هوای داغ دارید کار میکنید! از آن طرف، به خاطر اینکه دیرتر آفتاب غروب میکند، شما که عادت دارید ساعت ۱۲ به رخت خواب بروید، ۵ ساعت بیشتر از تاریکی و آرامش شب برای خواب استفاده نکردهاید!
بنابراین راهی وجود ندارد مگر اینکه ساعتها را یک ساعت جلو بکشیم تا آفتاب در بدترین حالت ساعت ۶ طلوع کند یعنی ما روشنایی روز را کمتر از دست بدهیم و از آن طرف یک ساعت زودتر، ساعت ۱۲ بشود و شما زودتر به رخت خواب بروید که در تاریکی شب خواب باشید. در این صورت ما در اصطلاح «روشنایی روز را (برای کارهایمان) نجات دادهایم» (به انگلیسی: شما daylight را save کردهاید. save یعنی نجات دادن). به این شش ماه که ساعت را جلو میکشند در اصطلاح DST یا Daylight Saving Time میگویند.
حالا میفهمید وقتی وارد تنظیمات ساعت ویندوز میشوید، گزینهی Automatically adjust clock for Daylight Saving Time چه کار میکند! اگر این گزینه فعال باشد (که باید فعال باشد) در 21 March (یعنی اولین روز بهار) ساعت خود به خود یک ساعت جلو کشیده میشود.
دیشب در یک مهمانی یکی از آشنایان که اطلاعات کافی ندارد اما به اندازه ششصد نفر مهندس و کارشناس اظهار نظر میکند، با اینکه تمام کارهای رئیس جمهور قبلی (آقای احمدی نژاد) را زیر سؤال میبرد و از مخالفان سرسخت ایشان است میگفت: احمدینژاد فقط یک کار خوب انجام داد و آن اینکه یک سال ساعتها را جلو نکشید!! یواش به او گفتم: فلانی! اتفاقاً این قضیه یکی از غیرکارشناسیترین کارهای آن بنده خدا بود! وقتی دلیلش را برایش توضیح دادم، خیالش راحت شد! انگار به خاطر همین یک کار، دلش نمیآمد بگوید همه کارهای آن بنده خدا بد بود، حالا خیالش راحت شد! با یک شور و شعفی میخندید!! (امان از دست این نوع انسانهای...)
ببینید، جلو نکشیدن ساعتها مصیبتهای بسیار بزرگی برای کشور ایجاد میکند:
- اولین مصیبت همین است که شما ساعت ۵ که آفتاب میزند و آماده رفتن به سر کار هستید، باید ۳ ساعت صبر کنید تا ساعت کاری شما شروع شود!
- مصیبت بزرگتر این است که شما در اوج گرما سر کار خواهید بود و این یعنی ۱ ساعت کولرها و چیلرهای سازمانها بیشتر روشن خواهد بود در حالی که میشد زودتر سر کار بیایید که هوا خنک است و نیازی به کولر نیست. (میدانید این یک ساعت را وقتی ضرب در تعداد سازمانها کنید چقدر مصرف اضافهی انرژی به کشور تحمیل میشود؟)
- اصلاً اگر این دو قضیه را نادیده بگیریم، مصیبت عُظما (یک نکته خارج از بحث: وقتی یک اسم، مؤنت باشد برای ساخت اسم تفضیل در عربی آنرا به وزن فُعلی میبرند، مانند کبری که یک اسم دخترانه است و «اکبر» بر وزن افعل که اسم تفضیل مذکر و اسم پسرانه است. هر دو به معنی بزرگترین) و بدترین اتفاقات در برنامهریزیها میافتد و برای ما برنامهنویسان، در برنامههایی که تاکنون نوشتهایم!! تمام برنامههایی که با ساعت سر و کار دارند، به اشتباه خواهند افتاد! همه باید اصلاح شوند! حقیقتش را بخواهید من هفت هشت سال پیش که ساعتها جلو کشیده نشد چندان در جریان این مشکلات نبودم و چیزی احساس نکردم اما حدس میزنم پدر تمام برنامهنویسانی که برنامهای بر اساس ساعت رسمی کشور نوشتهاند در آمده باشد! من وقتی درگیر کدنویسی تستا ۳ شدم تازه فهمیدم اگر قرار باشد ساعتها را جلو نکشند، تستا در شش ماه اول سال یک ساعت اشتباه عمل خواهد کرد.
به طور دقیق اگر بخواهم توضیح دهم اینطور میشود:
ببینید، تقریباً در همه زبانهای برنامهنویسی، ما وقتی به آن زبان میگوییم ساعت الان چند است؟ در جواب، ساعت نصف النهار مبدأ (یعنی ساعت شهر لندن) را بر اساس UTC میگوید. (بر اساس UTC میگوید یعنی بدون در نظر گرفتن ساعت رسمی شهر لندن که جلو کشیده میشود یعنی به ساعت قدیم لندن*) حالا این وظیفه مای برنامهنویس است که ببینیم الان در چه کشوری هستیم و کشور ما نسبت به لندن چقدر اختلاف زمانی دارد و آن اختلاف ساعت را به ساعت لندن اضافه کنیم و به کاربر نهایی نشان دهیم. مثلاً الان ساعت ایران ۱۲ شب است. من اگر تابع date("H:i:s") را در زبان PHP فراخوانی کنم، ساعت لندن را نشان میدهد که الان ۱۹:۳۰ است.
بعد من در برنامهنویسی شماره ماه شمسی را به دست میآورم (مثلاً الان فروردین است پس ۱ است) و میگویم: اگر شماره ماه، کمتر یا مساوی ۶ بود، به ساعت لندن ۴ ساعت و ۳۰ دقیقه اضافه کن و اگر بزرگتر از ۶ بود (یعنی نیمه دوم سال بودیم) ۳ ساعت و ۳۰ دقیقه اضافه کن و به این صورت ساعت ایران به دست میآید.
مثلاً شما در تستا میگویید ساعت ۸ صبح ۵ فروردین آزمون را فعال کن، اگر ساعتها جلو کشیده نشود، تستا آزمون را یک ساعت دیرتر شروع میکند!!! حالا تصور کنید چند برنامه در این کشور به هم میریزد! حالا روابط بین الملل را هم وسط بکشید! تمام کشورها میخواهند بدانند الان ساعت ایران چند است، طبق تنظیماتی که از قبل تعریف شده، نرم افزارها در ۶ ماه اول سال، ساعت ایران را یک ساعت جلوتر نشان میدهند اما غافل از اینکه مثلاً امسال شما تصمیم گرفتهاید جلو نکشید!!!!!! همه چیز به هم میریزد!
یعنی یا باید این تصمیم را نمیگرفتیم که ساعتها را جلو بکشیم یا حالا که تصمیم گرفتیم دیگر در اختیار ما نیست که بگوییم جلو نمیکشیم! مگر اینکه دیگر رسماً و قطعاً اعلام کنیم که از این پس جلو نمیکشیم و روی حرفمان بایستیم. نباید اینطور باشد که یک سال جلو بکشیم و سال بعد که رئیس جمهور عوض شد نکشیم! میدانید!؟ اگر اینطور باشد هر رئیس جمهوری که عوض میشود ما برنامهنویسها باید برنامههایمان را ویژه آن رئیس جمهور آپدیت کنیم!!!!!!! مثلاً تستا ویژه دوران ریاست جمهوری آقای احمدینژاد یا تستای ویژه دوران آقای روحانی!!!!
- مصیبتهای مختلفی به خاطر جلو نکشیدن ساعت پیش میآید که خودتان با کمی فکر کردن میتوانید بفهمید...
طبق این مقاله از ویکیپدیا که به طور جامع در مورد این موضوع صحبت کرده، در مجموع فواید جلو کشیدن ساعت در این مباحث خلاصه میشود:
Energy use (استفاده از انرژی)
Economic effects (تأثیرات اقتصادی)
Public safety (سلامت عمومی: بحث ترافیک، کاهش تصادفات و امثالهم)
Health (سلامت جسمی: در تاریکی میخوابید، سحرخیزتر خواهید بود و امثالهم)
Complexity (پیچیدگی کمتر: یعنی اگر ساعتها را جلو نکشیم، مجبوریم به مردم بگوییم در شش ماه اول، به جای ساعت ۸، ساعت ۷ بیایید سر کار و در شش ماه دوم همان ساعت ۸ و مثلاً در یک اداره اینطور است اما در شرکت خصوصی اینطور نیست و خلاصه این موضوع، کار را پیچیده میکند. اما الان همیشه همه ساعت ۸ سر کار میرویم در عوض ساعتها را یک بار برای همیشه و همگی جلو میکشیم!) (برای درک پیچیدگی این موضوع کافیست با پدر بزرگهایتان که تن به جلو کشیدن ساعت نمیدهند در مورد ساعت بحث کنید! دائم باید بپرسید: ساعت قدیم یا جدید؟)
ممکن است بگویید خوب نمیشود ساعتها را در شش ماه دوم عقب نکشیم؟ خوب، همین مشکلات به شکلی دیگر پیش میآید: در زمستان شبها طولانی میشود و ساعت ۷ صبح (ساعت قدیم) آفتاب میزند اگر ساعتها را عقب نکشیم، ساعت ۸ صبح آفتاب میزند!!!!!!!!! یعنی در تاریکی باید بروید سر کار! یعنی کلی برق مصرف شود که مسیر حرکت شما روشن باشد و خیلی برقهای دیگر...
خیر! مثلاً کشورهایی که نزدیک به دو قطب هستند و شش ماه سال در تاریکیاند و شش ماه در روشنایی، برایشان فرق نمیکند ساعتها را جلو بکشند یا نکشند!
در کشورهایی هم که استفاده از DST مفید است، ظاهراً این موضوع یک چیز سلیقهای است.
در این صفحه از ویکیپدیا کشورهایی که از DST استفاده میکنند یا نمیکنند مشخص شدهاند.
در نقشه زیر رنگ آبی و نارنجی کشورهایی که استفاده میکنند را مشخص میکند (آبی در نیمه اول سال و نارنجی در نیمه دوم سال ساعتها را جلو میکشند) و رنگ خاکستری پررنگ هرگز از DST استفاده نکردهاند (خوش به حالشان! :() و خاکستری کمرنگ، قبلاً استفاده میکردهاند اما الان دیگراستفاده نمیکنند. (بعید نیست ما هم یک روز جزء این کشورها شویم)
تاریخ و ساعت، از پیچیدهترین مسائل در برنامهنویسی
شاید هیچ چیز به اندازه کار با ساعت و تاریخ برای برنامهنویسان و برنامهریزان سخت نباشد! یعنی شما اگر روال تکامل مباحث تاریخ در برنامهنویسی را بررسی کنید میتوانید بفهمید چقدر این موضوعات پیچیده است! مثلاً جستجو کنید که فرق GMT یا UTC چیست!؟ ابتدا انسانها فکر میکردند GMT کارشان را راه میاندازد اما بعدها دیدند در تدبیل تاریخ و ساعت بین کشورهای مختلف با توجه به اینکه شهر لندن خودش ممکن است در یک تاریخ کاملاً نامشخصی (یعنی یکشنبهی آخر ماه مارچ!!!) ساعت خود را جلو بکشد کار خیلی خیلی پیچیده میشود! این شد که UTC ابداع شد. حالا حتی با همین UTC که کار را راحتتر کرده، اینکه در هر کشوری چه موقع ساعتها را جلو میکشند و کاربر نهایی ما در چه کشوری قرار دارد و خلاصه همه این قضایا را با هم مخلوط کنید تا بفهمید که نوشتن یک برنامه که بشود دقیق عمل کند و کاربرانی از کشورهای مختلف داشته باشد چقدر نیاز به تحلیل دارد! انصافاً من از بحث تاریخ مشکلتر در برنامهنویسی ندیدهام!
اگر به ساعتهایی که به ویژه در سایتهای آمریکایی اعلام میشود دقت کنید، پس از ساعتی که اعلام میکنند، یک سری حروف مخفف میبینید که ممکن است برای شما سؤال باشد که این حروف یعنی چه؟ مثلاً به اطلاعیه کنفرانس چند روز آینده شرکت اپل دقت کنید:
نوشته شده که در ساعت ده صبح به وقت PDT سمینار برگزار میشود؛ گاهی مینویسد EST، گاهی EDT و...
برای اینکه معنی این موارد را بفهمید ابتدا پیشنهاد میکنم مطلبی که در سال ۹۳ نوشته بودم با عنوان «چرا ساعتها را جلو میکشند؟ میتوان ساعتها را جلو نکشید؟» را مطالعه کنید.
احتمالاً میدانید که اگر کره زمین را از حالت کروی خارج کنیم و روی یک کاغذ پهن کنیم، این کاغذ را به ۲۴ قسمت (قاچ) تقسیم میکنند که همان ۲۴ ساعت شبانهروز است. به هر کدام از این قسمتها یا قاچها یک نصفالنهار یا به انگلیسی Meridian گفته میشود. قاچ وسط از شهر لندن میگذرد که آن را زمان 0 تصور میکنند و به آن نصفالنهار مبدأ میگویند. با توجه به اینکه خورشید از سمت شرق، زمین را روشن میکند (پس یعنی کشورهایی که در شرق قرار دارند ساعتهای شبانهروز را زودتر تجربه میکنند) هر چه به سمت شرق برویم به ساعت صفر لندن اضافه میشود و هر چه به غرب برویم از این ساعت کم میشود. مثلاً ساعت ایران در ۶ ماه دوم سال، +3.5 ساعت و در شش ماه اول سال که ساعتها را جلو میکشیم، +4.5 ساعت جلوتر از ساعت لندن است؛ یعنی UTC+3.5 و UTC+4.5
حالا: ایران تقریباً در یک قاچ جا میگیرد و هر چند زمان از شرق تا غرب آن یک ساعت تفاوت دارد اما ما کلاً در کشورمان بر سر یک ساعت رسمی توافق کردهایم، اما برخی کشورهای پهن مثل روسیه و آمریکا و... در بیش از یک قاچ قرار میگیرند؛ مثلاً آمریکا در ۸ قاچ قرار گرفته:
طبیعتاً در این کشورها نمیشود بر سر یک ساعت رسمی توافق کرد چون مثلاً سرِ ظهر در شرق آمریکا احتمالاً ساعت ۴ صبح در غرب آمریکا است.
بنابراین این کشورها مجبورند چندین ساعت رسمی داشته باشند و مشخص است که وقتی در کشوری مثل آمریکا گفته میشود که مثلاً فلان سمینار در ساعت ۱۰ صبح برگزار میشود، باید بعد از آن اعلام کنند که ۱۰ صبح به وقتِ کدام قاچ؟
خوب، حالا دقت کنید: برای اینکه بیان ساعت به وقت فلان قاچ طولانی نشود، برای هر قاچ یک حرف مخفف در نظر گرفته شده است که لیست کامل آنها را میتوانید در سایت time and date ببینید:
https://www.timeanddate.com/time/zones
مثلاً قاچ کشور ایران در ۶ ماه دوم IRST (مخفف Iran Standard Time) نامیده شده و در ۶ ماه اول IRDT (Iran Daylight Time).
یا مثلاً در تصویر مربوط به سمینار اپل، PDT نوشته شده که اگر به این صفحه بروید:
https://www.timeanddate.com/time/map
و موس را روی ایالتهای مختلف آمریکا بگیرید متوجه میشوید که PDT قاچ مربوط به ایالت لوسآنجلس است.
با توجه به اینکه ایالت Washington, D.C. مرکز آمریکا است، بیشتر زمانها را به ساعت این ایالت میبینید که در زمانی که ساعتها را جلو نکشیدهاید EST نوشته میشود که مخفف Eastern Standard Time و وقتی ساعتها را جلو بکشند EDT (مخفف Eastern Daylight Time) را در جلو ساعتها خواهید دید...
آمریکا در کل کشورش را به ۴ تایمزون تقسیم کرده که در تصویر زیر میتوانید نام حالت Standard و حالت Daylight آن را ببینید، زمان استاندارد هم زیر حالت استاندارد نوشته شده:
خب یه زمانایی پیش میاد که آدم تمایل داره کسی رو که دوست داره فراموش کنه و بهش دیگه فکر نکنه . مثلا وقتی آدم شکست عشقی میخوره، معمولا دوست داره فراموش کنه اون رابطه رو (البته بعضی ها همچنان دوست دارن). خیلیا از آدما نمیتونن فراموش کنن. البته حق هم دارن.
به عنوان کسی که عاشقانه عاشق بوده و شیفته و دلباخته بوده، دوست دارم یه راه حل بدم که خودم هم همین کار رو کردم و نتیجه گرفتم
اصولا چه آقایون و چه خانوما، بیشتر از لحاظ دیداری عاشق میشن(بیشتر آقایون و خانوما بیشتر از شنوایی).
خب قطعا یکی از کارها اینه که دیگه همدیگر رو نبینن. این گاهی اوقات میتونه عملی باشه و بعضی اوقات نه!
1- مثلا اگه مورد شما توی محیط دانشگاه باشه:
میشه که با طرف کلاس برنداشت و اگه نمیشه باید بسازی و بسوزی
اگر هم رشته ای نیستین خب روتون رو کنید اونور
و اگر نمیشه کاری کرد که همدیگر رو نبینین دیگه باید تا زمان فارغ التحصیلی صبر کنید(کاری که خودم کردم)
2- اگه توی محیط کار هستین که همیشه با هم برخورد دارین که دیگه نمیدونم باید چی کار کنید
3- اگه دوست مجازی هستین و یا در شبکه های اجتماعی همدیگر رو دارین بهترین کار اینه که هیچ وقت و به هیچ عنوان طرف رو چک نکنید
کاری که خودم کردم این بود که زدم طرف رو بلاک کردم. در مقابل اون هم زد منو بلاک کرد(بیشور بود!)
خلاصه نباید فکر کرد. توی این دنیا کلی آدم دیگه هست. چرا باید تا آخر عمر حسرت بودن با اون رو بخوریم. اصلا اهمیت نداره
ایلان ماسک به رویای خود رسید
روز سه شنبه 26 می 2020، چشمها به پایگاه فضایی کندی دوخته شده بود. بعد از آخرین ماموریت شاتل ناسا، حالا 9 سال بود که فضانوردی از خاک ایالات متحده به فضا نرفته بود. اما حالا، خلبان همان آخرین شاتل، داگلاس هرلی به همراه رابرت بنکن، سوار بر تسلای مدل X در پایگاه فضایی کندی به سمت سکوی پرتاب میرفتند، جایی که دیگر ساختههای غول بزرگ تکنولوژی، ایلان ماسک ، منتظرشان بود: موشک فالکون 9 و بر سر آن، فضاپیمای سرنشیندار اژدها یا Crew Dragon.
موشک فالکون 9، نتیجهی نبوغی است که در شرکت SpaceX به کار گرفته شده و برای اولین بار، تکنولوژی موشک چندبار مصرف را در اختیار انسان قرار داده. پیش از این، موشکها قابلیت بازگشت به زمین را نداشته و پس از اتمام سوخت، مرحله به مرحله تکه تکه شده و در فضا رها میشدند. اما موشک فالکون 9 برای اولین بار این امکان را به وجود آورد که بخشی از موشک توانایی بازگشت به زمین و فرود عمودی بر روی سکو را داشته باشد. بنا بود پس از پرتاب و قرار گرفتن فضاپیمای اژدها در مدار زمین، طبقهی دوم موشک فالکون 9 بازگشته و پس از چند دقیقه در مکان دیگری فرود بیاید.
به عنوان اولین پرتاب فضاپیمای سرنشیندار از داخل خاک آمریکا بعد از پایان رسمی برنامههای شاتل، این عملیات که SpaceX Demo-2 نام گرفته اهمیت ویژهای دارد. در طی دههی گذشته، انتقال فضانوردان آمریکایی به ایستگاه بین المللی فضایی از پایگاه فضایی قزاقستان و با استفاده از فضاپیماهای روسی سایوز انجام میشد. به علاوه، این پرواز سفری تاریخی محسوب میشود چرا که برای نخستین بار یک پرواز سرنشیندار در آمریکا با فضاپیمایی انجام خواهد شد که متعلق به سازمان دولتی ناسا نبوده و سازنده و مالک آن شرکت خصوصی SpaceX است.
برای این شرکت و مدیرعامل بلندپروازش ایلان ماسک، این پرواز نشانگر نخستین قدم برای تسخیر فضا توسط بخش خصوصی است. چنانچه این پرواز با موفقیت انجام شود، اثباتی بر توانایی شرکت SpaceX در انتقال انسان به فضا خواهد بود و دیرزمانی نخواهد بود که به جای خلبانان و فضانوردان ناسا، میلیاردرها و توریست های فضایی داخل ساختههای این شرکت بنشینند. به علاوه، ایلان ماسک خوب می داند که استعمار سایر کرات فضایی اجتناب ناپذیر است و میخواهد شرکتش در این مسیر پیشقدم باشد. اژدهایی که روز سه شنبه بنا بود به فضا پرتاب شود، قرار بود برای او کبوتری باشد که خبر از سرزمینهای نو میآورد.
سالها تلاش، آزمایش و خطا، و میلیونها دلار هزینه به این لحظه ختم میشد. هرلی و بنکن داخل سفینه بودند و منتظر آن که تا 16 دقیقهی بعد پرواز کنند که تصمیم گرفته شد: به علت شرایط نامساعد آب و هوایی، پرواز ناممکن بوده و به روز دیگری موکول شد. رییس جمهور و معاونش که به پایگاه رفته بودند، به واشنگتن بازگشتند، سوخت فالکون 9 تخلیه شد، و هرلی و بنکن هم از سفینه بیرون آمدند و راهی که آمده بودند را برگشتند.
گاهی در زندگی ما هم چنین میشود. سالها نقشه و برنامه میریزیم. برای موفقیتمان تلاش میکنیم و تمام نیرویمان را صرف هدفی که پیش رو داریم میکنیم. اما نمیشود. به آن چه میخواستیم نمیرسیم. استادی که همه امیدمان به ارتباط با اون بود پاسخمان را نمیدهد، دانشگاهی که آیندهی تحصیلی خود را در آن میدیدیم به ما دست رد میزند، کمک هزینهای که رویش حساب کرده بودیم نمیرسد. گاهی هم همه چیز خوب پیش میرود، همهی مسائل به خوبی جفت و جور می شوند و ناگهان از مامور ویزا «نه» میشنویم.
خوب است یادمان باشد گاهی حتی نقشههایی که دههها رویشان کار شده، میلیونها و میلیاردها هزینهشان شده، به سادگی، با یک هوای ابری نقش بر آب می شوند. اما نباید امید را باخت. میتوان دوباره تلاش کرد، با کمی تاخیر، اما این بار با آمادگی بیشتر. حتی فالکون 9 و Crew Dragon که بعد از سالها تلاش و شکستهای بزرگ و کوچک به این جا رسیدهاند هم دوباره تلاش خواهند کرد. و دوباره. و دوباره، تا روزی که موفق شوند.
تلاش مجدد برای پرواز SpaceX Demo-2 برای امروز شنبه ساعت 3:22 بعد از ظهر به وقت شرقی آمریکا (ساعت 11:52 دقیقه ی شب به وقت ایران) برنامهریزی شد.
و این فضاپیما بلاخره به سمت ایستگاه بین المللی پرواز کرد.
منبع: کانال پرگار
پی نوشت: واقعا من همیشه از بچگی آرزوم این بوده که بتونم در ناسا کار کنم. امیدوارم این آرزوم تحقق پیدا کنه.