یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

سمینارم رو دفاع کردم

خب این موضوع برمیگرده به اوایل شهریور ماه. وقتی که از مسافرت 20 روزه ام برگشتم دیدم که تو سایت اطلاعیه دفاع نوشته:

10 روز فرصت داشتم که مطالب رو جمع و جور کنم. فایل ارائه + فایل گزارش رو باید مینوشتم

روز دفاع فرا رسید و همه اساتید بودن. امسال به خاطر کرونا به صورت مجازی بود. 

چون من و یکی از دوستام موضوع هامون مشترک بود. و اول دوستم ارائه داده بود، من دیگه مطالبی که اون گفت رو نگفتم و سعی کردم چیزهای جدیدی بگم.

چیزی که بود این بود که من دقیقا موضوع پروژه ام مشخص نکرده بودم و صرفا یک سری مطالب عمومی رو توضیح دادم.

یک فایل از چکیده چیزهایی که میخواستم بگم رو آماده کردم و تقریبا از روی اون جلو میرفتم. خوبی مجازی این بود که کسی تو رو نمیدید و میتونستی از روی هر چی دوست داری بخونی.

حالا اتفاق مسخره ای که بود این بود که استاد داور هیچی از موضوع نمیدونست و از من فقط یه سوال پرسید و اونم سوال تخصصی نبود. 
منم جوابش رو دادم و دیدم که متوجه نشد.
در این بین استاد راهنمام وارد قضیه شد و شروع کرد توضیح دادن برای استاد داور. 
منم گوش میدادم همینطوری

خلاصه استاد داور موضوع رو فهمید و آخرش یه تیکه به من انداخت که من باید براش توضیح میدادم نه استادم. 
میخواستم بگم اولا من که برات توضیح دادم خودت متوجه نشدی. ثانیا بهتره در موضوعی که تخصص نداری داوری نکنی 
بعد چند وقت هم باید گزارش رو تحویل میدادم که دادم 

بعد چند روز هم نمره ام اومد و 18.75 شدم که بالاترین نمره گروهم بودم 

لغو ویزای دانشجویان ایرانی در آمریکا

این قانون جدید سه بخش داره:


۱) دانشجویانی بین المللی (ویزاهای اف و ام) که تمام کلاس هاشون در پاییز ۲۰۲۰ آنلاین هست یا باید انتقالی بگیرند به دانشگاه های دیگه با کلاس های حضوری، یا اینکه آمریکا رو ترک کنند.

۲) دانشجویان بین المللی که کلاس هاشون حضوری هست مشکلی ندارند و میتونن حداکثر یک کلاس یا سه واحد رو به صورت آنلاین بردارند.

۳) دانشجویان بین المللی که دانشگاه شون کلاس ها رو با سیستم هیبرید (تلفیقی از کلاس های حضوری و آنلاین) برگزار میکنه، میتونند بیش از یک درس یا سه واحد آنلاین هم بردارند به شرطی که تمامی واحدهاشون آنلاین نباشه. 


دلم میسوزه براشون
البته مثه اینکه یکی از اساتید گفته بود که میشه این قانون رو یه جورایی دور زد. مطمئنا دانشگاه ها دوست ندارن که دانشجوهاشون رو از دست بدن. چون وقتی کرونا تموم بشه دردسر های ویزای دوباره داره و ممکنه کلی کار عقب بیفته.

ولی اگه کسی خارج بشه واقعا استرس زیادی رو متحمل میشه

دلار 21000 تومن سکه 10 میلیون

خب الحمدالله سکه کانال 10 میلیون تومان را فتح کرد و دلار نیز کماکان در حال افزایش 
علی برکت الله

حالا تو این اوضاع تو بخوای اپلای هم بکنی، با این وضع کرونا هم که مرز ها بستس، بچه هایی که امسال پذیرش گرفتن نمیتونن ویزا بگیرن و احتمال زیاد به ترم بعد یا سال بعد دیفر میکنن.

یعنی سال بعد ظرفیت های دانشگاه ها بسیار کم خواهد شد....

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

این روزای کرونایی

خب ماه فروردین هم داره تموم میشه و منم طبق معمول دلم نمیاد حداقل در هر ماه، یک پست نذاشته باشم...

مهم ترین خبری که تو این دو ماه در سراسر دنیا میشنویم درباره کرونا است. همه چی بهم ریخته و درهم برهمه...کلی خبر و تفسیر درباره اوضاع کنونی هست ولی من هیچ کدومو دنبال نمیکنم.

واقعیت اینه که ما توی زمان خوبی به دنیا نیومدیم...

ناامیدی در وجودم موج میزنه. اوضاع هیچی خوب نیست. و من هر روز به دنبال اینم که خودم رو حتی یک میلی متر هم شده از این لجن زار بالا بکشم و تنها دلیلی که هر روز صبح از خواب بیدار میشم همین امیدی هست که تو دلم هست. اینکه یه روز از این لجن زار برم و توی زمین و آسمونی باشم که لااقل آرامش داشته باشم.

این روزا بیشتر درگیر درس ها و پروژه های دانشگاه هستم. ولی آروم آروم دارم روی زبان هم کار میکنم. پیشرفت خوبی داشتم تا این موقع ولی هیچ موقع از خودم راضی نبودم. سعی میکنم بیشتر شب ها زبان بخونم و روزا درس های دانشگاه
نکته ی خوبی که چند وقتیه دارم رعایت میکنم اینه که زیاد درگیر تلگرام نمیشم و چند هفته است که اینستاگرام رو چک نکردم. این کار باعث شده بیشتر روی کارم تمرکز کنم.
درس های سخت و تمرین و پروژه و مقاله از یک طرف و سختی تافل و جی آر ایی از یه طرف دیگه باعث شده که تعادل بین مطالعه اینا برام یک چالش جدی باشه.

به خاطر همینه که به شدت دنبال اینم که کمتر بخوابم و بیشتر درس بخونم

نمیدونم تا کی قراره این اوضاع ادامه داشته. من که چند روزه درست و حسابی بیرون نرفتم و تو خونه ام همش.
شب ها معمولا 2-3 میخوابم و ظهر ساعت 11-12 بیدار میشم. وقتی زیاد میخوابم از خودم ناراحت میشم. ولی وقتی پا میشم به امید اینکه از روزم خوب استفاده کنم، انرژی میگیرم...

سازمان سنجش اعلام کرده که تمامی آزمون ها تا آخر اردی بهشت تعطیله. دلار هم رفته بالا...

همه اینا باعث شده نه حوصله درست و حسابی داشته باشم و نه امیدی
رابطه ام هم با خدا تعریفی نداره... و از این بابت خیلی ناراحتم


پی نوشت: چه پست مزخرفی شد. سر و ته نداشت


اتفاقات اخیر...

خب این یکی دو ماهه اتفاقات زیادی افتاده...از سقوط هواپیما بگیر تا وضعیت کرونا

چند روزی بود دست دست میکردم که درباره این اتفاقات بنویسم تا هک بشه در تاریخ

بعد از اینکه ترم یک ارشد تموم شد و مشروط شدم حسابی حالم بود. دوست داشتم عملکرد خوبی داشته باشم که گیر یه مشت استاد زبون نفهم افتادم. این روزا خیلی روی خودم کار کردم و دارم روش موفقیت خودم رو پیدا میکنم و خیلی بهش نزدیک شدم.

ترم دو رو با ناامیدی شروع کردم ولی با قدرت. بعد از دو هفته از شروع ترم جدید کرونا وارد کشور شد و کلاس ها که هیچی کل مملکت رو تعطیل کرد. 

کرونا داره دنیا رو میگیره و نه تنها اقتصاد ایران بلکه اقتصاد جهان داره وارد رکود میشه. این یعنی فاجعه ای در حد جنگ جهانی

خلاصه اینکه اتفاقات خوبی تو این مملکت نمیفته. تنها چیزی که میفته هواپیمای بدبخت یه مشت جوونه که هزار امید و آرزو دارن. افتادن آرزوهای من جوونه مملکته که همه چیش ازش گرفته شده به جز خدایی که بالا سرشه و کسی نمیتونه ازش بگیره. واقعیت اینه که ماها، خوب دوران به دنیا نیومدیم. خوب جوونی نمیکنیم. 

دیگه حالم از هر چی اخباره بهم میخوره. دیگه اصلا  اخبار رو چک نمیکنم. این روزا روزی نیست که یه خبر مزخرف بیرون نیاد. یه روز خبر کشته شدن مردم و یه روز دیگه شکستن درب حضرت معصومه.

واقعیت اش اینه که من به هیچ کدوم از این اخبار اعتماد ندارم. فکر میکنم تمامی این اتفاقات تعمدی هست و نه تنها ما مردم ایران بلکه کل مردم جهان دارن فریب میخورن. یه عده ادم پولدار و پر نفوذ در جهان هستند که برنامه کل جهان رو تا حداقل 10 سال اینده ریختن و سر موقع و بدون کوچترین تغییری مو به مو اجرا میکنن.

تنها کاری که از من برمیاد اینه که خودم رو با سیاست گذاری های اونا تطبیق بدم. از حق نگذریم ما ایرانی ها خوب تطبیق پذیریم. هر بلای سرمون بیاد فرداش فراموش میکنیم و عادت میکنیم. شدیم پسربچه مظلومی که ناپدری اش (بخونید سردمداران مملکت) دارن بهش توسری میزنن و صداش در نمیاد.

دوست نداشتم توی دو روز مونده به عید 99 این حرفا رو بزنم. ولی چیکار کنم ! از وقتی که این وبلاگ رو درست کردم هدفم این بود که اتفاقات زندگیم رو بنویسم تا به یادگار بمونه. بمونه در تاریخ

این روزا که کلاسا تعطیله و ما هم قزنطینه هستیم اولا روی خودم خیلی کار کردم و خیلی خودم رو شناختم. احساس میکنم خیلی به موفقیت نزدیک شدم. 
همزمان دارم درسای دانشگاه، تافل و جی آر ایی، برنامه اپلای مثل تهیه رزومه و کارهای سمینار رو انجام میدم.

خبر خوش اینه که منابع و برنامه خوبی برای تافل و جی آر ای ریختم و تنها کاری که باید بکنم تمرین و تمرین و تمرینه!

به سبب کرونا تمامی ازمون ها تعلیق شدن. مرزها بسته شده و حتی دانشگاه های خارج هم تکلیف شون معلوم نیست. اگه تکلیف کسانی که امسال پذیرش گرفتن معلوم نشه و برای سال بعد دیفر کنن اتفاق بدی که برای من میفته اینه که این بچه ها جای منو که سال بعد میخوام اپلای کنم پر میکنن و عملا ما هیچ کاره میشیم و این خیلی دردناکه! 
راستی امروز چهارشنبه سوزی بود و رفتیم بیرون یه دوری زدیم. مردم با وجود کرونا تو خیابونا بودن  و از ماسک خبری نبود.
واقعیته اینه که:
سال آینده سالی خواهد بود که به نظر میرسه بدتر از امسال باشه و اتفاقات عجیب غریب زیادی توش بیفته. به نظر میرسه همون ادم کله گنده ها برنامه های خوبی براش ندارن. و همونطور که گفتم تنها کاری ما باید بکنیم اینه که خودمون رو بیشتر با شرایط تطبیق بدیم. 
خدایا شکرت برای زمان هایی که قرار بود خوش بگذره ولی سخت گذشت. خدایا تو تنها امید منی. خودت هممون رو نجات بده. منجی ات رو بفرس یا غیاث المستغیثین!