خب این موضوع برمیگرده به اوایل شهریور ماه. وقتی که از مسافرت 20 روزه ام برگشتم دیدم که تو سایت اطلاعیه دفاع نوشته:
10 روز فرصت داشتم که مطالب رو جمع و جور کنم. فایل ارائه + فایل گزارش رو باید مینوشتم
روز دفاع فرا رسید و همه اساتید بودن. امسال به خاطر کرونا به صورت مجازی بود.
چون من و یکی از دوستام موضوع هامون مشترک بود. و اول دوستم ارائه داده بود، من دیگه مطالبی که اون گفت رو نگفتم و سعی کردم چیزهای جدیدی بگم.
چیزی که بود این بود که من دقیقا موضوع پروژه ام مشخص نکرده بودم و صرفا یک سری مطالب عمومی رو توضیح دادم.
یک فایل از چکیده چیزهایی که میخواستم بگم رو آماده کردم و تقریبا از روی اون جلو میرفتم. خوبی مجازی این بود که کسی تو رو نمیدید و میتونستی از روی هر چی دوست داری بخونی.
حالا اتفاق مسخره ای که بود این بود که استاد داور هیچی از موضوع نمیدونست و از من فقط یه سوال پرسید و اونم سوال تخصصی نبود.
منم جوابش رو دادم و دیدم که متوجه نشد.
در این بین استاد راهنمام وارد قضیه شد و شروع کرد توضیح دادن برای استاد داور.
منم گوش میدادم همینطوری
خلاصه استاد داور موضوع رو فهمید و آخرش یه تیکه به من انداخت که من باید براش توضیح میدادم نه استادم.
میخواستم بگم اولا من که برات توضیح دادم خودت متوجه نشدی. ثانیا بهتره در موضوعی که تخصص نداری داوری نکنی
بعد چند وقت هم باید گزارش رو تحویل میدادم که دادم
بعد چند روز هم نمره ام اومد و 18.75 شدم که بالاترین نمره گروهم بودم
دانشگاه ما یجوریه که باید تا آخر ترم اول استاد راهنمات رو انتخاب کنی.
4 تا استاد هیئت علمی داریم که من به موضوع کاری دوتاشون علاقه مند شدم
یکی از استادا که از قضا معاون آموزشی دانشکدس رو رفتم باهاش صحبت کردم و گفت که من همینطوری دانشجو نمی گیرم و باید بهت مقاله بدم و بیای ارائه بدی. منم قبول کردم. یه بار دیگه با دوستم رفتم پیشش و گفت که رزومه ات رو بفرس برام و منم مقاله رو میفرستم که ارائه بدی. منم بعد همین جریانات قطعی اینترنت یک هفته ی بعدش ایمیل زدم و در کمال ناباوری جواب داد که : من دانشجو ام رو گرفتم و لطفا به دیگر استادان مراجعه کنید.
من همینطوری موندم . آخه مگه نگفتی که اول باید ارائه بدی و بعد تصمیم میگیری. خلاصه خیلی بدم اومد ازش. به نظرم استادی که اینقدر بیشعور باشه و سریع زیر حرفش بزنه همون بهتر که آدم باهاش کار نکنه. پس فردا ممکنه باز زیر حرفش بزنه و تو بمونی و پایان نامت!!!
البته اینکه من با این استاد درس نداشتم هم کلی تاثیر داشته و دانشجویی که گرفته باهاش کلاس داشته و کلی توی کلاس فعال بوده...
بعد رفتم سراغ یه استاد دیگه و باهاش صحبت کردم. اونم تقریبا اوکی داد ولی میخواست ازم مطمئن بشه که به موضوعی که کار میکنه علاقه دارم. به خاطر همین به من و دو تا از دوستام مقاله داد و گفت که بیاین ارائه بدین.
بعد یه هفته رفتیم سر کلاس و ارائه دادیم و خوشش اومد و تقریبا مطمئن شد که به موضوع علاقه داریم.
در نهایت رفتم برگه رو بهش دادم و امضا کرد و رسما استاد راهنمای پایان نامه ام شد.
این استاد کلی مقاله داده و فعال هست و امیدوارم که بتونم باهاش کارهای خوبی بکنم. ولی مشکل اینجاست که تو هم باید فعال باشی و تو باید خودت رو به اون بچسبونی چون که اون استاد هیچ وقت نمیاد پیش تو!
در مورد استادای دیگه از بس اخلاق شون بده بقیه بچه ها سمتشون نرفتن. و یکی دو تا از بچه هایی که باقی موندن میخوان با همین استاد راهنمای من کار کنن.
یعنی عملا 5 نفر با یک استاد ...
حالا دانشکده داره به استادام فشار میاره که همین ترم موضوع سمینار هم مشخص بشه ولی استادم سعی میکنه از زیر این کار دربره. چون انتخاب موضوع سمینار کار آسونی نیس و کاری نیس که دانشجو بتونه انجام بده.
خلاصه قراره با معاون دانشکده صحبت کنه که به تعویق بندازه این کارو!
این استاد من خیلی سرش شلوغه و من امیدوارم که وقت کافی برامون داشته باشه و پایان نامه ام لنگ نشه !!!