یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

یه پسر

یه پسر دهه هفتادی که کلی آرزو داره و داره تلاش می‌کنه با کمک خدا بهشون برسه... توی این مسیر خاطرات خوب و بد اش رو اینجا می‏‌نویسه

سیستم بانکی

داشتم با خودم فکر میکردم که نظام بانکی ما چقدر درست است

بعد نظام بانکی خودمون رو با نظام بانکی آمریکا مقایسه کردم. کلا دوست دارم همه چی رو صرف نظر از هر گونه پیش داوری درباره دولت آمریکا با اون مقایسه کنم

نظام بانکی در آمریکا جوری هست که کمترین سود بانکی رو به سپرده گذاران میدهد. حتی اگه پولتون یه قرنم تو بانک باشه چیز زیادی بابت سود بهتون نمیدن. به خاطر همینه که ملت به جای اینکه پولشون رو توی بانک بذارن، میبرن یه جایی، یه کاری چیزی تولید میکنن. میگن چه کاریه پولمون تو بانک باشه. لااقل یه کاری، یه حرکتی، چیزی بزنیم که پولمون راکد نمونه.

همین عقیده و سیستم بانکی در امریکا باعث شده که پول های مردم به سمت کار و تولید بره و اقتصادشون پویاتر از دیروز بشه. و در کل رشد اقتصادی و در نهایت رفاه اجتماعی بالاتری داشته باشن

در مورد ایران دقیقا برعکس این ماجرا صادق است. دولت با گذاشتن سود های بانکی بالا سعی در جمع کردن پول ملت داره. حتی بعضی بانک های قدیما برای کسب مشتری بیشتر سود های بالاتری میدادن که بانک مرکزی این نرخ سود رو در تمام بانک های ثابت کرد.

وقتی مردم به خاطر رکود و مطمئن نبودن بازار روی به سپرده گذاری در بانک میکنن، باعث میشه که فقط بنگاه های بانکی در اقتصاد ایران سهیم باشن. و عملا دست و سهم مردم در پویایی اقتصاد کوتاه میشه. مردم وقتی میبینن که جایی داره بهشون 15 درصد سود میده، دیگه سرشون درد نمیکنه که بیان یه کار تولیدی راه اندازی کنن، مخصوصا با این سیستم نا بسامانی که اداره ها برای کسب مجوز و اینا دارن. راحت پولشون رو به دست بانک میدن و سر ماه سودشون رو میگیرن

همین سیستم غلط باعث شده که اقتصاد ما نه تنها رشد نکنه بلکه دچار تورم و پس رفت بشه.

حالا نکته جالب ماجرا اینجاست که همه حرفایی که من اینجا زدم رو اقتصاد دان های کشور بهتر از من میدونن. اما چرا بهش عمل نمیکنن؟!

دو دلیل وجود داره:

1: اینکه یه عده هستن که از این بانک و بانک داری دارن سود میکنن و حاضر نیستن منافع شون رو در قبال پویایی اقتصاد بفروشن

2: اینکه کشور ما در حال حاضر به دلایلی همچون تحریم ها و غیره نیاز به پول داره تا بتونه دخل و خرج اش رو میزون کنه. به خاطر همین دوست داره که پول ها رو از دست مردم بیرون بکشه و به بانک بیاره. بیشتر بانک ها هم که زیر نظر دولت هست دیگه. در نتیجه میتونه با پول ملت پشتوانه مالی داشته باشه. 


اما نکته اینجاست که دولت نمیدونه که اگه سود بانکی رو برداره، درسته که دیگه نمیتونه منابع مالی زیادی داشته باشه، ولی درعوضش کلی منفعت به دست میاره. از جمله اینکه میتونه رشد اقتصادی ایجاد کنه، باعث میشه که مردم در اقتصاد سهیم بشن و در نهایت باعث میشه که سرمایه داری از بین بره و رفاه اجتماعی در اقشار مختلف مردم افزایش پیدا کنه

امیدوارم که افرادی که همچین نون دونی واسه خودشون درست کردن یه کم به پیشرفت مملکت شون فکر کنن.

نیم بها شدن بلیت اتوبوس

چند روز پیش که با بی آر تی میخواستم برم دانشگاه دیدم موقع کارت زدن مبلغ رو زده 600 تومن درحالیکه قبلا 1200 بود

به مسئولش گفتم چرا 600 تومن شده. گفت به خاطر اینکه امروز آلودگی هوا هست نیم بها شده

با خودم فکر کردم چرا همیشه ما به جای پیشگیری بیشتر دوست داریم درمان کنیم؟ چی میشد قبل از اینکه هوا آلوده بشه این طرح اجرا بشه. 

اول گذاشتیم هوا آلوده بشه و بعد بلیت رو نیم بها کنیم که ملت بیان استفاده کنن. درحالیکه کسی که میبینه هوا آلوده است به خاطر اینکه کمتر در معرض آلودگی باشه ترجیح میده با ماشین خودش رانندگی کنه به جای اینکه کلی تو آلودگی توی صف اتوبوس بمونه

واقعا نمیدونم به مسئولین با شعورمون چی بگم. البته از کسی که با بی لیاقتی توی این جایگاه نشسته انتظاری جز این نمیره

گرفتن گواهی موقت فارغ التحصیلی

هفته ی پیش بود که بلاخره رفتم دانشگاه تا این گواهی موقت رو بگیرم.

آخه برای اینکه ریز نمرات و تائیدیه تحصیلی رو به دانشگاه ارشدم پست بشه باید اول صبر میکردم تا گواهی موقتم بیاد. البته یکی از دوستام یه دانشگاه دیگه بود و براش بدون اومدن گواهی پست کرده بودن.

یه بار توی مهر ماه رفتم که ببینم آماده شده یا نه. دیدم خانومه گفت هنوز صادر نشده و سه هفته دیگه بیا. 

منم سه هفته دیگه رفتم . گفت آماده شده. اول برو یه برگه تسویه حساب بگیر و بیا پیش من. رفتم برگه رو گرفتم و بهش دادم. یه برگه دیگه داد و گفت برو اتاق روبرو که بگیری. خلاصه رفتم و گرفتم و خیالم از این هم راحت شد. 

یه اشتباهی که اینجا کردم رفتم دانشکده خودمون تا نامه دانشگاه ارشد رو بدم که تایم ناهار رسیدم. یه دفعه مسئولش رو توی محوطه دیدم. بهش گفتم ببخشید تایم ناهارتون هست؟ گفت اگه اجازه بدین.خیلی بد جوابم رو داد. بعد خودش گفت چی کار داری؟ گفتم این نامه رو باید به شما بدم؟ گفت نه، دیگه کارت اینجا تموم شده. باید بری مرکز. دوباره کلی راه رفتم و سوار مترو و تاکسی شدم که بلاخره ساعت 1 رسیدم. نامه رو دادم و گفتن که ما طی دو هفته آینده با پست پیشتاز براشون میفرستیم


خلاصه این کارم هم تموم شد و رفتم 5 سری کپی از گواهی گرفتم 

چون بعد شش ماه که اصل مدرک یا دانشنامه رو میگیرم این گواهی رو ازم میگیرن. 

خدایا شکرت

گرانی بنزین

پنجشنبه شب بود که قیمت بنزین از 1000 تومان به 3000 تومان رسید و کلی آشوب به پا کرد.

جمعه و شنبه خیابون های کشور جولانگاه مردم معترض شد. بعضی ها جلوی ماشین ها میگرفتن و اونا رو مجبور به خاموش کردن ماشین هاشون میکردن. عده ای هم شعار سر و میدادند و از همه بدتر عده ای به بانک ها و جاهای دیگه خسارت میزدند.

و من نگران این بودم که فردا که کلاس دارم وضعیت دانشگاهم چی میشه.چون خبر ها و فیلم ها حاکی از اون بود که مسیر دانشگاهم حتی تا شنبه شب بسته شده بود.

و من نمیدونستم واقعا تکلیف چیه.

همون شنبه شب بود که دولت اینترنت رو قطع کرد و مدارس اکثر استان ها تعطیل شد. فردا یک شنبه که داشتم میرفتم دانشگاه هیچ خبری نبود. تنها موردی که پیش اومده بود این بود که اتوبوس بی آر تی دیر اومد و من دیر به دانشگاه رسیدم. 

راستی همون شنبه برف خوبی تو تهران اومد و من که کلی کیف کردم.

هنوز که هنوزه اینترنت وصل نشده و من کلی کار نکرده دارم.

واقعیتش این اعتراضات برای من اهمیت نداشت چرا که من از سال های قبل در فکر رفتن هستم و برام هیچی اهمیت نداره.

من این روزها رو واسه خودم پیش بینی میکردم و میکنم. 

دیروز استادمون داشت سرکلاس از فایده این گرانی بنزین برامون میگفت و ما رو قانع میکرد که دولت کار درستی کرده. منم تقریبا قانع شدم که در شرایط کنونی بهترین تصمیم بود ولی من میگم که این ضعف دولت رو میرسونه که گذاشته کار به اینجا برسه که چاره ای جز این تصمیم نداشته باشه.

زندگی سخت تر از گذشته شده و آنچه باقی خواهد ماند تبعات این جنگ روانی هایست که بر مردم گذشته. و من نگران کودکان سرزمینم و کودک آینده خودم هستم که قرار است در این فضا بچگی کند. خداوند سرنوشت قومی رو تغییر نمیدهد مگر اینکه خودشان تغییر بدهند.

داشتم فکر میکردم که چرا ما مثل اروپاییا اینقدر پیشرفته نیستیم. دلایلی به ذهنم اومد مثل تحریم و خیلی از مسائل دیگه. ولی مهم ترین علتی که به نظرم درسته اینه که خود ما مردم نمیخوایم به جایی برسیم و پیشرفت کنیم. تا وقتی که نحوه درست اعتراض کردن رو نمیدونیم، تا وقتی که فرهنگ مون رو درست نکنیم و تا وقتی که خودمون دست به کار نشیم، متمدن نخواهیم شد.

شاید یکی از دلایل رفتنم این باشه. میخوام برم جایی که دغدغه این همه دل آشوبی رو نداشته باشم. نگران این نباشم که بچه ام دچار تبعیض بشه. خودم دچار تبعیض بشم. کسانی که ببینم که از من پائین تر بودن و به واسطه رابطه وضع شون از من بهتر شده. دلم میخواد آرامش داشته باشم. به راستی که بهترین چیز برای انسان سلامتی  و داشتن آرامش است

این نوشته هم بماند در تاریخ. باشد که پند گیریم 

خدایا شکرت

فارغ التحصیلی و تسویه حساب

بعد از اینکه نمره پروژه ام وارد شد چند روز بعدش رفتم دنبال کارهای فارغ التحصیلی

خوبی که دانشگاه ما داشت این بود که نیاز نبود که خودت بری و امضا بگیری و به صورت سیستمی بود

همه مراحل توی پرتابل دانشجویی ام بود و معلوم بود که الان در کدوم مرحله هستم و چه کسانی امضا کردن

اول رفتم پیش آموزش دانشکده اون اوکی کرد و همینطوری سیستمی پیش رفت

تنها جایی که اذیت شدم کتابخانه بود که نمیدونستم باید فرمت پایان نامه رو مطابق با نطر دانشکده درست کنم. و اینکه یه مشکلی توی فایل ورد ام بود که خدا رو شکر درست شد...

بعد رفتم با کتابخونه تسویه کردم. 2000 تومن بابت تاخیر کتابایی که توی این 4 سال گرفتم دادم

بعد رفتم کارت غذام رو دادم و بعدش رفتم امور مالی. اونجا هم سفته ای که بابت وام دانشجویی صندوق رفاه داده بودم رو پس گرفتم و یه رسید دادم

بعد 1-2 ساعت پرونده ام تکمیل شد و فرستاده شد به ساختمان مرکزی

حدود 80 هزار تومن طلب کار شدم که باید میرفتم شماره حساب بانک ملی میدادم تا به حسابم واریز کنن 

بعد از اینکه از دانشگاه اومدم بیرون هم احساس خوشحالی داشتم هم ناراحتی

خوشحالی از این بابت که بلاخره مهندس شدم و رنگ دانشگاه رو نمیبینم. و ناراحتی به این خاطر که کلی خاطره های خوب توش داشتم. بلاخره یه جورایی خونه ام محسوب میشد. بعضی ترم ها میشد که 5 روز در هفته میرفتم دانشگاه و تمام کارام رو اونجا میکردم

خلاصه تو راه که می اومدم آخرین بستنی ام رو هم خوردم و خداحافظی کردم

البته شاید به خاطر گرفتن ریز نمره کارم باز بهش بخوره ولی دیگه رسما تموم شد

امروز هم رفتم شماره حساب رو دادم بهشون و میگن تا حداکثر 20 روز دیگه به حسابم میریزن

گواهی موقت هم انگار10-15 روز دیگه به شرط داشتن گواهی اشتغال به تحصیل میدن

مدرک اصلی رو هم 6 ماه بعدش میدن